سیدجواد طباطبایی، فیلسوف و نویسنده ایرانی، در سن ۷۷ سالگی در بیمارستانی در کالیفرنیا درگذشت.

سیدجواد طباطبایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، تورج دریایی، ایران‌شناس و استاد دانشگاه با اشتراک گذاشتن عکسی از سیدجواد طباطبایی در بیمارستان در صفحه شخصی خود، این خبر را اعلام کرد.

سید جواد طباطبایی زاده ۲۳ آذر ۱۳۲۴ تبریز، استاد دانشگاه و پژوهشگر ایرانی در زمینه‌ فلسفه، تاریخ و سیاست بود. او عضو پیشین هیئت علمی و معاون پژوهشی دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و مدیر گروه فلسفه‌ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز بوده‌ است.

سیدجواد طباطبایی

طباطبایی اگرچه ابتدا در حوزه علمیه تبریز فلسفه اسلامی آموخته بود اما بعدها دانشجوی حقوق در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد. علاقه به فلسفه اما باعث شد بجای ادامه تحصیل در دانشگاه پاریس به سوربن برود و با نگارش رساله‌ای با عنوان «تکوین اندیشه سیاسی هگل جوان» با درجه دکترای دولتی در رشته فلسفه سیاست به ایران بازگردد. او اگرچه مدتی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و حتی معاون پژوهشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود، اما به اتهاماتی واهی در سال 1373 از دانشگاه اخراج و مجبور به ترک وطن شد.
دریافت نشان نخل آکادمیک دولت فرانسه و مدال نقره تحقیقات سیاسی دانشگاه کمبریج (1376) از افتخارات دکتر طباطبایی ست.

از آثار او به «ابن خلدون و علوم اجتماعی»، «تاریخ اندیشه سیاسی در ایران»، «زوال اندیشه سیاسی در ایران»، «خواجه نظام‌الملک طوسی»، «تاریخ فلسفه اسلامی»، «فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی»، «مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی»، «نظریه حکومت قانون در ایران» و «ملاحظات درباره دانشگاه» می‌توان اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ................

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...