به گزارش فارس، آرشیو تاریخی شهر کلن با حمایت و پشتیبانی بنیادهای فرهنگی دولت فدرال آلمان تمامی دست‌نوشته‌های هاینریش بل را در یکجا گرد هم می‌آورد.

خبرگزاری آلمانی د. د. پ، گزارش داده که حدود 70 هزار نامه از هاینریش بل در بین میراثی که قرار است از وی به این آرشیو منتقل شود، وجود دارد.
برخی از این نامه‌ها خانوادگی هستند و برخی از آن‌ها را
هاینریش بل به آنه‌ماری سش، همسرش نوشته است.
در بین این میراث همچنین آثاری وجود دارد که 24 سال پس از مرگ این نویسنده آلمانی هنوز منتشر نشده‌اند.
علاوه بر این برخی از دست‌نوشته‌هایی که قرار است به آرشیو تاریخی شهر کلن منتقل شوند شامل نقدهای فرهنگی
هاینریش بل می‌شوند که وی بر آثار ادبی زمان خود نوشته است.
حدود 2 هزار عکس نیز وجود دارد که آرشیو تاریخی شهر کلن آن‌ها را اسناد زندگی این نویسنده آلمانی زبان تلقی کرده است. این عکس‌ها در فاصله دهه 20 تا 80 قرن بیستم را شامل می‌شوند.

هاینریش بل سال 1917 به دنیا آمده و سال 1985 درگذشته است. اغلب آثار وی درباره جنگ جهانی دوم و تبعات آن بر زندگی و جامعه آلمان پس از آن است.
بل سال 1972 توانست به عنوان دومین آلمانی بعد از
توماس مان جایزه ادبی نوبل را به دست آورد.
«بیلیارد در ساعت نه و نیم»، «عقاید یک دلقک»، «سیمای زنی در میان جمع» و «آبروی بر باد رفته خانم کاترینا بلوم» از جمله رمان‌های وی هستند که به فارسی نیز ترجمه شده‌اند.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...