اختصاصی

به گزارش کتاب نیوز، یکشنبه شب و به مناسبت ازدواج محمدرضا بایرامی در زمین فوتسال موسسه کیهان جشن مختصری گرفته شد.

بنا بر این گزارش در این مراسم که در حاشیه جلسه هفتگی فوتبال ترتیب داده شده بود، حضار پس از ساعتی فوتبال با حضور در سالن کشتی این موسسه در فضایی صمیمی و با صرف عصرانه‌ای ساده (نان و پنیر و چای داغ) به تازه داماد تبریک گفتند.


عکس: حسین هاشمی

در این محفل صمیمی که به همت امیر حسین فردی (مبدع جایزه کتاب سال شهید غنی پور و مدیر مسئول کیهان بچه‌ها) سالهاست در یکی از روزهای هفته به شکل منظم و بدون انقطاع برگزار می‌شود، نویسندگانی چون رضا امیرخانی، محسن مومنی، رسول فلاح پور، محمد ناصری، خسرو باباخانی و قاسم فروغی حضور داشتند که پس از صرف عصرانه هدیه‌ای را از طرف تحریریه کیهان بچه‌ها به محمدرضا بایرامی اهدا کردند.

در این پاتوق فرهنگی – ورزشی، همچنین به تیم برنده بازی‌های دوره‌ای فوتسال (همان روز)، جایزه‌ای تعلق گرفت که به پیشنهاد برخی از اعضا، به نام "جایزه شهید بایرامی" ملقب شد!

شایان ذکر است برگزاری محافلی از این دست که در دهه‌ی اول پیروزی انقلاب اسلامی، میان اهل قلم و اصحاب فرهنگ بسیار پر رونق بود، این روزها به سردی گراییده است و بعضا به مناسبت‌هایی خاص همچون ماه مبارک رمضان منحصر می‌شود.

محمدرضا بایرامی، نویسنده خوش قلم کشورمان متولد 1344 است و تا به حال سیزده کتاب داستان از جمله "کوه مرا صدا زد" و "پل معلق"، را به چاپ رسانده است. او چندین جایزه‌ی ملی و بین‌المللی از جمله "کبرای آبی" را در کارنامه‌ی خود دارد.

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...