روز چهارشنبه غرفه انتشارات نیستان در نمایشگاه کتاب تهران، میزبان هفت‌ نویسنده سرشناس خواهد بود. این حضور بی‌سابقه به بهانه انتشار آثار همزمان نویسندگان توسط نشر نیستان صورت می‌گیرد تا مخاطبان از طریق این دیدار در جریان آثار تازه‌شان قرار بگیرند.

به گزارش خبر آنلاین؛ رضا امیرخانی، محمدرضا بایرامی، مهدی پوررضائیان،
احمد دهقان، محمدمهدی رسولی، صادق کرمیار و سیدمهدی شجاعی هفت نویسنده‌ای هستند که ساعت 17 تا 19روز چهارشنبه در غرفه انتشارات نیستان حضور خواهند یافت.

انتشارات نیستان برای بیست و دومین نمایشگاه کتاب تهران سلسله آثار "متون فاخر" را آماده کرده است که این نویسندگان پدیدآورندگان بخشی از آن مجموعه هستند.

سیدمهدی شجاعی مدیر انتشارات نیستان در مورد کمیت و کیفیت متون فاخر و ادبی گفت: به جرأت می‌توان ادعا کرد این آثار، بهترین‌های ادبیات متعهد امروز محسوب می‌شوند چه به لحاظ پدیدآورندگانشان که نویسندگان رده اول این حوزه به شمار می‌آیند و چه در مقایسه با آثار دیگر همین نویسندگان. چرا که این نویسندگان تمام همت و توان و تجربه خود را در جهت خلق متون فاخر و آثار ارجمندتر به کار گرفته‌اند.

پیش‌بینی مدیر انتشارات نیستان این است که در سال جاری، انتشار متون فاخر ادبی به چهل عنوان برسد، با عنایت به اینکه بیش از 10عنوان از این مجموعه در مراحل مختلف آماده‌سازی و چاپ و صحافی قرار گرفته و طی یک ماه آینده روانه بازار نشر خواهد شد.

علی مؤذنی، حسن فتحی، تورج زاهدی، دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی، مصطفی مستور، عبدالحسن شماسی، ابوالفضل زورویی، حسین مهکام و نصرالله قادری از دیگر نویسندگانی هستند که آثارشان در مجموعه متون فاخر به چاپ می‌رسد.

سیدمهدی شجاعی در پاسخ به این سؤال که وزارت ارشاد‌ چه نقشی در حمایت از انتشار اینگونه آثار داشته، گفت: با کمال تأسف - یا افتخار- باید گفت وزارت ارشاد هیچ نقشی نداشته و هیچ‌گونه حمایتی را چه در این طرح و چه در فعالیت‌های مشابهی که نیستان در حوزه نشر داشته، وظیفه خود ندانسته است.

البته جا دارد ما از وزارت ارشاد به دلیل اینکه مانع جدی‌ای در مسیر این پروژه فرهنگی و ادبی ایجاد نکرده، تشکر کنیم.

هیچ‌گونه انتظار و توقعی نداشتیم، چرا که وزارت ارشاد در سال‌های اخیر به قدری دچار دغدغه‌های سیاسی و حزبی و گروهی شده که دغدغه فرهنگ و هنر و ادبیات در شمار توقعات نامعقول و دست‌نیافتنی قرار گرفته است.

مدیر نیستان در پاسخ به این سؤال که چرا برای حضور هفت نویسنده و رونمایی از آثار جدیدشان با توجه به میزان حضور و استقبال خوانندگان و علاقه‌مندان، یکی از سالن‌های نمایشگاه یا سرای اهل قلم را پیش‌بینی نکرده‌اند، گفت: اگرچه این امکانات، قاعدتاً باید در اختیار همه ناشران و اهل فرهنگ و قلم قرار بگیرد ولی من ترجیح دادم به همین اندازه هم زیر بار منت قرار نگیرم و عزت و استقلالی را که در موارد اساسی‌تر و مقاطع حساس‌تر حفظ کرده‌ایم، برای این موارد جزئی هزینه نکنیم. هم نویسندگان دردآشنا و هم مخاطبان فهیم، قطعاً عذر ما را در تحمل این مضایق و محدودیت‌ها می‌پذیرند.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...