نشست بررسی ادبیات دفاع مقدس ظهر یکشنبه 4 اسفند با حضور رضا امیرخانی، احمد دهقان، محمدرضا بایرامی و امیرحسین فردی در دانشکده علوم پایه دانشگاه تهران برگزار شد. آنچه می‌خوانید بخشی از سخنان حاضرین در این نشست است.


اگر یک کمدین دست دهم؛ اینجا بود...
امیرحسین فردی گفت: ادبیات ما 30 سال است که متولد شده و آن ادبیاتی که قبل از این 30 سال بود ربطی به ادبیات اصیل معاصر و فرهنگ ما ندارد.

امیرحسین فردی دبیر جشن داستان انقلاب گفت: ما نباید ادبیات دفاع مقدس را از کل ادبیات معاصر جدا کنیم و حساب جدایی برایش باز کنیم. اگر ادبیات دفاع مقدس ضعیف است، مگر سایر شاخه‌های ادبیات قوی است که این نبوده است؟ سن نویسندگان ما را ببینید همه جوانند.

وی با بیان این‌که ادبیات ما عمر 30 ساله دارد گفت: یک عمر 30 ساله برای ادبیات از منظر تاریخی عمر کمی است. اما از این منظر افتخار می‌کنم به دوستان نویسنده و کتاب‌هایی که نوشته شده است.

فردی اظهار داشت: ما با یک کلمه «متأسفانه» درباره ادبیات دفاع مقدس سخن خود را شروع نکنیم. این نویسندگان در غربت و بدون استاد و راهنما شروع به کار کردند و شما آمار و آثار را که ببینید مایه مباهات است و کار بزرگی انجام شده است.
دبیر جشن داستان انقلاب تأکید کرد: نباید خودمان را با روس‌ها، آلمانی‌ها و آمریکایی‌ها مقایسه کنیم چرا که ما 30 سال است کار را شروع کردیم. 

دبیر جایزه کتاب سال شهید غنی‌پور نسبت به استقبال کم حاضران در این نشست واکنش نشان داد و گفت: شما اگر الان سالن را ببینید خالی است؛ در حالی که پشت تریبون سرشناس‌ترین چهره‌های ادبیات انقلاب جمع هستند و اگر یک کمدین دست دهم هم این‌جا می آمد سالن پر می‌شد.


نویسندگان انقلابی بزرگترین منتقد ادبیات دفاع مقدس
رضا امیرخانی هم در این نشست گفت: به ما فراوان گفته‌اند که جنگ حق ادبیات انقلاب را خورد. اما یک تفاوت ماهوی بین انقلاب و جنگ وجود دارد. انقلاب ما به شدت مردمی بود درحالی که جنگ ما به این معنا مردمی نبود. نه اینکه بخواهم ارزش جنگ را کم کنم، اما جنگ ما فضلش در این است که داوطلبانه بود و تعبیر من از جنگ یک جنگ داوطلبانه است.

به گزارش فارس، نویسنده‌ی رمان «بیوتن» اظهار داشت: راجع به انقلاب کسی احساس نمی‌کرد که نکته مکتوم و ناگفته‌ای وجود دارد، اما جنگ طوری بود که وقتی بایرامی کتاب «هفت روز آخر» را می‌نوشت فقط خودش و عده‌ای دیگر می‌دانستند و نیاز بود برای آن‌هایی که جنگ را ندیدند و تعدادشان هم زیاد بود بنویسد. به همین دلیل نویسنده انقلاب سال 57 به وجود نیامد.

رضا امیرخانی

امیرخانی اضافه کرد: اینکه امروز ما در زمینه داستان انقلاب احساس خلأ می‌کنیم به این دلیل است که نسل دیگری می‌آید که انقلاب را ندیده و این‌جا کارکرد جشن داستان انقلاب که آقای فردی آن را برگزار می‌کند، اهمیت دارد.

وی با اشاره به گفته فردی درباره غربت نویسندگان گفت: غربت جای دیگری است. امروز بزرگترین شکاف فرهنگی بین دولت و مردم اتفاق افتاده است و فاصله بین هنر انقلابی و دولت به بیشترین حد ممکن رسیده است.
نویسنده رمان «من او» تصریح کرد: نویسنده انقلاب اسلامی توانسته است با مردم انس بگیرد، اما آیا جریان‌های موازی آن مثل نقد یا مدیریت فرهنگی ما هم توانسته به چنین پیوندی با مردم برسد؟
امیرخانی عنوان کرد: عمده منتقدان ادبیات دفاع مقدس متصل به دولت هستند و این خیلی بد است و همین سبب ایجاد شکاف شده است.

امیرخانی اذعان داشت: من نمی‌گویم با حاکمیت دچار مشکل شدیم. من با آن مسئول فرهنگی دچار مشکل شده‌‌ام و به خاطر همین است که از آن جدا شدم؛ چون ضرر این شکاف به چشم انقلاب اسلامی می‌رود.


نوشتن "مانیفست اخلاقی" کار من نیست
احمد دهقان نویسنده دفاع مقدس در این نشست گفت: درباره جنگ خیلی صحبت می‌شود و ما بعضی اوقات فکر می‌کنیم این جنگ به همین بزرگی در همه جا بوده است.

وی تصریح کرد: ما کوچکی‌ها را بزرگ دیدیم و بزرگی‌ها را ندیده گرفتیم. کل جنگ ما 183 هزار نفر کشته داد در حالی که هر سال حدود 28 هزار نفر در سوانح مختلف در کشور کشته می‌شود. یا به عنوان مثال در جنگ جهانی دوم از هر چهار پنج نفر لهستانی یک نفر کشته می‌شد. شما این رقم‌ها را با هم مقایسه کنید می‌بینید که تعداد کشته‌های ما خیلی رقم بزرگی نیست. فقط به لحاظ زمانی جنگ ما در مقایسه با جنگ‌های دیگر زیاد طول کشید.

نویسنده‌ی «سفر به گرای 270 درجه» اضافه کرد: ما از جنگ انتظار یک مانیفست اخلاقی داریم اما آیا رمان می‌تواند این بار را به دوش بکشد؟ اینجاست که آن ادبیات مورد انتظار تولید نمی‌شود. 

نویسنده «من قاتل پسرتان هستم» تصریح کرد: پایه عظیم ادبیات اعتراف است که ما نداریم. ما چرا نباید دنبال ادبیات اعتراف برویم؟ ما توبه داشتیم ولی اعتراف نداشتیم.

داوری یک میلیاردی
محمدرضا بایرامی هم در این نشست عنوان کرد:‌ گاهی که اتفاقی برای ما می‌افتد حواشی از متن مهم‌تر می‌شود. شاید دلیلش آن چیزی است که در جامعه ما رخ می‌دهد و فرهنگ شفاهی غلبه دارد. کاری که به نظرم درست می‌آید این است که ما نویسنده‌ها کمتر وارد این حواشی شویم و بیشتر به خود متن بپردازیم.

نویسنده رمان «کوه مرا صدا می‌زند» تأکید کرد: اخیرا شنیده‌ام که می‌خواهند به آثار داستانی دو دهه پس از دفاع مقدس جایزه بدهند. اعلام شده که کار داوری آن حدود یک میلیارد تومان هزینه می‌خواهد. ما اینقدر نویسنده نداریم که بخواهیم برای داوری آن این رقم را خرج کنیم. من نمی‌خواهم این جایزه و برگزارکنندگان آن را زیرسوال ببرم، اما حرف من این است که بحث های حاشیه‌ای خیلی مهم‌تر از خود قضیه شده است. 


محمدرضا بایرامی ادامه داد: نویسنده مسئول روابط عمومی یک اداره نیست که برای روابط خودش برنامه داشته باشد. نویسنده یک آدم تنهاست و فکر نمی‌کنم بتواند با برنامه طوری بنویسد که گروهی خوششان بیاید و گروهی بدشان بیاید. نویسنده خودش هم اعتقاداتی دارد و به همین دلیل گاهی دیگران چیزهایی در اثرش پیدا می‌کنند که شاید خود نویسنده هم متوجه‌اش نباشد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...