آنچه از آن میگریزد همیشه همراه او و با اوست... جانبازی ست که به تازگی همسرش نیز از دنیا رفته... پسرکی ناشناس سهیل را پدر میخواند... محبوبه، راننده اسنپ درونشهری است... به زن اتهام دزدی زده و او را برای مدتی بیکار کرده است... جعبهای ساده و مستطیل شکل که پنجه بچهخرسی درون آن است... سفر تنها به عنوان عنصر پیشبرنده پیرنگ به کار گرفته نشده بلکه به عنوان درونمایه اثر، مورد پرداخت قرار گرفته است
...
خواهر بزرگتر او عازم جبهه است... با آزادی دختر، افراد فامیل و همسایهها به زندگی خصوصی خانواده، راه پیدا میکنند... دختر بعد از مدتی گوشهگیری دوباره دست به فعالیت میزند... خواستگار برحسب تصادف از گذشته دختر آگاه میشود و از ازدواج سرباز میزند... پدر به یکباره هوس ازدواج مجدد میکند. آن هم بدون اجازه زن اول... از طنز کلامی، سود برده که باعث سهلشدن مطالعه و ایجاد لذت درخواننده میشود...
...
همدستی سه دختر ایرانی با سرگرد یاسین برای کشتن سرهنگ خمیس... در یک عکس یادگاری از جبهه، سومین نفر از سمت چپ است و پس از گذشت سالها، عکاس عکس، او را با مادری بیمار، در فقر مییابد... با شهادت گیرندگان، نامههای آنها را برگشت میدهد... شهید عکس تکی ندارد و مرد عکس برادرش را به جای او میزند...
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصبشده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیتنامهای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد
...
تجربهنگاری نخستوزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاورهی بینالمللی را اداره میکند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه میدادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانیها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگیشان است... نباید شرکتهای دولتی به عنوان سرمایهگذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی!
...
هنرمندی خوشتیپ بهنام جد مارتین به موفقیتهای حرفهای غیرمعمولی دست مییابد. عشقِ اُلگا، روزنامهنگاری روسی را به دست میآورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که بهدست آژانسهای مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر میپیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا بهعنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمالگرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشمانداز آن
...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینههای اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قویتر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشهای که از قفقاز میآمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بینیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است
...
وقتی با یک مستبد بیرحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه میخورید، شگفتآور است که چقدر به ندرت احساس میکنید روبهروی یک شیطان نشسته یا ایستادهاید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی میکنند و لبخند میزنند... در شرایط مناسب، هر کسی میتواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستمهای خوب رهبران بهتر را جذب میکنند و سیستمهای بد رهبران فاسد را جذب میکنند... به جای نتیجه، روی تصمیمگیریها تمرکز کنیم
...