کتاب «تراژدی و مضحکه: ترامپ در کاخ سفید» نوشته جان بلامی فاستر با مقدمه‌ی رابرت دبلیو مک‌چسنی و ترجمه علیرضا جباری (آذرنگ) از سوی نشر افکار منتشر شده است.

به گزارش ایبنا، سیاست آمریکا در قبال ایران و منطقه خاورمیانه از چالش‌برانگیزترین مسائل در دولت دونالد ترامپ است. این مسئله در عمده کتاب‌هایی که نویسندگان آمریکایی درباره ترامپ نوشته‌اند، مورد کم‌توجهی قرار گرفته است. علیرضا جباری (آذرنگ) نویسنده و مترجم باسابقه، با عنایت به این مسئله، در پی‌گفتاری که بر ترجمه کتاب «تراژدی و مضحکه: ترامپ در کاخ سفید» افزوده، با اشاره برخی رخدادها که از زمان انتشار کتاب اصلی تا انتشار ترجمه آن در پاییز ۱۳۹۷ پیرامون رئیس‌جمهور آمریکا رخ داده‌اند، به سیاست او در قبال ایران و به‌ویژه برجام می‌پردازد.

کتاب «تراژدی و مضحکه: ترامپ در کاخ سفید» ترجمه‌ای از Trump in the White House: Tragedy and Farce است؛ نوشته جان بلامی فاستر  (John Bellamy Foster)، متفکر چپ‌گرای آمریکایی، درباره سیاست‌های دونالد ترامپ که با مقدمه رابرت دبلیو مک‌چسنی (Robert W. McChesney) در انتشارات مانتلی ریویو (Monthly Review Press) منتشر و با ترجمه علیرضا جباری در ۱۹۲ صفحه توسط نشر افکار به مخاطبان فارسی‌زبان عرضه ‌شده است.  

پی‌گفتار مترجم آنچنان که در مقدمه آن آمده، شامل برخی «رخدادهای مهم تاکنونیِ نخستین دوره ریاست جمهوری دانِلد ترامپ (پس از انتشار متن این کتاب به زبان انگلیسی) و برخی نکته‌ها که در متن به آن اشاره نشده است» می‌شود.  

در بخشی از این پی‌گفتار می‌خوانیم: «پس از پایان نگارش کتاب به ‌زبان اصلی، شاهد چند رخداد مهم بوده‌ایم که یادآوری آن‌ها برای شناخت بیشتر منش نئوفاشیستی و نوامپریالیستی ترامپ لازم است. اکنون من به شرح آنها می‌پردازم:

۱. خروج آمریکا از برجام و ویران‌سازی میراث اوباما در زمینه سیاست خارجی، قرار بازگرداندن دو مرحله‌ای تحریم‌های لغو شده پس از امضای برجام، و جلوگیری از صدور نفت ایران و به صفر رساندن میزان آن (که به انزوای سیاسی آمریکا خواهد انجامید)؛
۲. خارج شدن آمریکا از توافق آب و هوایی پاریس که در متن کتاب نیز سخن از وعده های ترامپ درباره آن به میان آمده است؛
۳. فردگرایی ترامپ در عزل و نصب اعضای کابینه، مقام‌های مسئول دولتی و کاخ سفید؛
۴. راه‌برد اقتصادی ملی و بین‌المللی ترامپ؛
۵. افزایش بودجه نظامی آمریکا و فشار به کشورهای عضو ناتو برای افزایش بودجه نظامی خود؛
۶. تقویت هم‌بستگی با صهیونیسم.

در زیر، به تشریح این فرآیندها می‌پردازم:
۱. خارج شدن آمریکا از برجام
ترامپ در تاریخ هشتم ماه مه ۲۰۱۸، یک هفته پس از دروغ‌پردازی‌های بنیامین نتانیاهو در باره تخلف گسترده ایران از مفاد توافق‌نامه برجام و دروغ‌گو خواندن ایران، با استناد به سخنان نخست وزیر اسرائیل در این زمینه، خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد.
آن‌چه در باره تعهدهای دوسویه ایران و کشورهای عضو گروه ۱+۵ در توافق‌نامه برجام می‌یابیم، خود نمایش‌گر برتری وضعیت گروه ۱+۵ نسبت به ایران در چارچوب اسناد آن است. این توافق‌نامه در دوره حکومت باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین آمریکا به امضا رسید که با گوشه چشمی به ایران و با موافقت اعضای گروه ۱+۵ به‌تصویب رسید. دانِلد ترامپ، رئیس جمهور محافظه کار و نئوفاشیست جدید آمریکا، پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری دسامبر ۲۰۱۶، زمزمه خروج آن کشور از برجام را آغازکرد و سرانجام در تاریخ ۸ مه ۲۰۱۸ (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷) این وعده را به اجرا درآورد. او بازگشت تحریم‌های لغو شده علیه ایران را پس از شروع اجرای برجام، در دو مرحله، در مرداد ماه و آبان‌ماه ۱۳۹۷ اعلام کرد و خواهان به صفررساندن صادرات نفت ایران شد؛ بدون این‌که توجهی به مخالفت‌های هم پیمانان اروپاییش، و چین و روسیه داشته باشد یا از بابت این مخالفتها هیچ نگرانی به خود راه دهد.

تصمیم یک‌جانبه دانِلد ترامپ، رئیس جمهوری نئوفاشیست آمریکا، توافقی بین‌المللی را که همه شرکت کنندگان در مذاکره‌ها، از جمله باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا، آن را تصویب کرده بودند، برهم زد بدون اینکه هیچ گونه مانع جدی در راه اجرای تصمیم او وجود داشته باشد. حتی اگر کشورهای دیگر عضو گروه ۱+۵، با توجه به منافع خود در منطقه، بخواهند به اجرای توافق‌نامه ادامه دهند –که می‌خواهند– سیاست نولیبرالی و نئوفاشیستی حکومت ترامپ و کوشش او در راه پیش‌برد جهانی سازی، مانعی جدی در راه اجرای این توافق خواهد بود. اکنون پس از خروج آمریکا از برجام، به نقل مختصر برخی از واکنش‌های اشخاص حقیقی و حقوقی ذیربط که گویای حقایق مسلم است به نقل از اخبار فارسی BBC می پردازم:

- باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا در بیانیه‌ای، به تصمیم دانلد ترامپ واکنش نشان داد و این اقدام را به مثابه پشت کردن به متحدان آمریکا خواند.
- اتحادیه اروپا در بیانیه‌ای در واکنش به این اقدام ترامپ، اعلام کرد: «برجام یک توافق چند جانبه است و نمی‌توان آن را به‌طور یک طرفه ترک یا ملغی کرد... ما از تصمیم امروز آمریکا برای ترک برجام متأسفیم و... تا زمانی که ایران به تعهداتش در برجام پای‌بند بماند -چنان‌که تا کنون چنین کرده است- اتحادیه اروپا هم به برجام متعهد خواهد ماند.
- روسیه در واکنشی به تصمیم دانلد ترامپ اعلام کرد: «خروج آمریکا از برجام، بی اعتنایی توهین آمیز به قواعد بین المللی است... آمریکا یک‌بار دیگر برخلاف خواست و اراده دیگر کشورها گام برداشته است... این تازه ترین گواه بر این است که آمریکا قابلیت مذاکره را ندارد.
- امانوئل ماکرون لحظاتی پس ازسخنان ترامپ نوشت: «فرانسه، بریتانیا و آلمان از تصمیم آمریکا برای ترک برجام متأسفند... اکنون پروتکل الحاقی مورد تهدید قرارگرفته است».
- وزارت خارجه کانادا در حمایت از توافق‌نامه برجام گفت: برجام به تحقق استراتژی این کشور مبنی برممانعت از دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای کمک می‌کند، زیرا توانسته است از زمان اجرا «ایران را متعهد و پاسخگو» نگه دارد.
- حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، در واکنش به اقدام ترامپ گفت: «من به سازمان انرژی هسته‌ای دستور دادم که آمادگی لازم را برای اقدامات بعدی کسب کند تا در صورت نیاز، غنی سازی صنعتی را به‌طور نامحدود آغازکنیم. تا اجرای این تصمیم چند هفته صبر می‌کنیم. با دوستان و متحدان که توافق برجام را امضا کرده‌اند، به رایزنی می‌پردازیم... اگر برجام بخواهد کاغذی باشد بدون اینکه منافع ایران را تضمین کند، آن‌گاه راه روشنی درپیش رو داریم».

محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران گفت: «در واکنش به تخلفات رئیس جمهور آمریکا و خروج او از توافق هسته‌ای، من به‌دستور روحانی تلاش‌های دمکراتیکی را پیش خواهم برد تا بررسی کنیم که آیا سایر شرکای برجام قادر هستند که منافع کامل این توافق را برای ایران تضمین کنند؟ پاسخ ما منوط به نتیجه این بررسی است».

اکنون پس از خارج شدن امریکا از توافق برجام، اکثریت قریب به اتفاق شرکت‌های بزرگ غربی، از ادامه رابطه صنعتی و بازرگانی با ایران شانه خالی می‌کنند؛ حتی اگر دولت‌هایشان بخواهند بر اساس منطق و قانون به این روابط ادامه دهند. این حقیقت گویای در هم تنیدگی ژرف بنیان سرمایه های امپریالیستی جهانی است و نشان می‌دهد که حتی با وجود برخی تضادهای خُرد و کلان سیاسی در صفوف امپریالیسم، منافع انحصاری کشورهای امپریالیستی با یکدیگر پیوند جدایی ناپذیر دارد.

۲. خروج آمریکا از پیمان اقلیمی (آب و هوایی) پاریس
همان طور که جان بلامی فاستر، نویسنده این کتاب درمتن آن شرح داده است، ترامپ وعده خروج آمریکا از پیمان پاریس را در تبلیغاتش برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا به‌کار گرفت. او و همراهانش همواره بنا به آنچه در متن کتاب آمده است و در رسانه های خبری نیز اعلام می شود، دگرگونی نابود کننده محیط زیست را دروغ محض می‌نامید و سرانجام نیز، در تاریخ ۲ ژوئن ۲۰۱۸ (۱۲ خرداد ۱۳۹۷) خروج آمریکا از این پیمان را اعلام کرد. آن‌چه دراینجا نقل شد، اعلام رسمی خروج آمریکا از این توافق بود. نویسنده کتاب در فصلی، پیرامون همین موضوع، پی‌آمدهای خروج آمریکا از این توافق را به تفصیل شرح داده است.
 
۳. شیوه فردگرایانه ترامپ در انتصاب و عزل اعضای کابینه و تیم اداری خود
ترامپ در نخستین سال دوره نخست ریاست جمهوری خویش، به عزل و نصب گسترده اعضای کابینه خود، مقامات مسئول دولتی و کاخ سفید توجه چشم‌گیر نشان داد که این حد از تعویض مقامات کابینه انتقالی و مقامات دولتی که همواره در شرایط متعارف نیز به گونه‌ای معتدل‌تر انجام می‌پذیرد، نمایش‌گر ناآگاهی ترامپ از پیشینه دولت‌مردان و فعالان سیاسی کشور، شخصیت خودکامه و تک‌رو او، احساس ضرورت لازم الاجرا بودن فرمان‌های او برای کارگزاران دولتی، و البته –همان‌گونه که در متن کتاب مفصلاً توضیح داده شده- نتیجه اِعمال قدرت دولت پنهان برای «تصحیح مسیر» خط مشی اوست. نام و شغل کسانی که ترامپ آن‌ها را برای انجام وظایف دولتی به‌کار گماشت و سپس به‌طور عمده در مقطع زمانی پیش‌گفته آنان را از انجام وظایفی که خود به آنان سپرده بود بازداشت، به شرح درپی آمده است:

 ۱). سالی یِیتس، وزیر دادگستری کابینه انتقالی آمریکا
۲). خانم هوپ هیکس، ۲۹ ساله، مدیر ارتباطات کاخ سفید.
 ۳). مایکل فِلین، مشاور امنیت ملی.
 ۴). پرِیت بارارا، دادستان آمریکایی.
 ۵). کرِیک دایِر، مسئول امور کشورهای نیم‌کره غربی در شورای امنیت ملی آمریکا.
 ۶). کیتی والش، معاون دفتر کاخ سفید.
 ۷). گَری کوهن، مشاور ارشد اقتصادی ترامپ.
 ۸). رینس پاریباس، مدیر ارتباطات کاخ سفید.
 ۹). جیمز کومی، رئیس پیشین FBI.
۱۰). والتر شاب، رئیس دفتر نظارت بر عمل‌کرد کارکنان کاخ سفید.
۱۱). شان اسپایسر، سخن‌گو و دبیر مطبوعاتی کاخ سفید.
 ۱۲). مایکل دوک، مدیر ارتباطات کاخ سفید.
 ۱۳). سباستیَن گورکا، مشاور ترامپ و معاون دست‌یار او.
 ۱۴). استیو بنن، مشاور ترامپ و استراتژیست ارشد کاخ سفید.
 ۱۵). اوماروسا منیگالت، بانوی سیاه‌پوستِ مشاور ترامپ.
 ۱۶). راب پورتر، مشاورترامپ ومدیرارتباطات کاخ سفید.
 ۱۷). دیوید سورِنسُن، مشاور و نویسنده متون سخن‌رانی ترامپ.
 ۱۸). رکس تیلرسُن، وزیر خارجه کابینه ترامپ.

 اخراج‌ها و کناره گیری‌های پر شمار اعضای کابینه ترامپ و چهره‌های سرشناس کاخ سفید از ابتدا تا کنون، به همین جا ختم نمی‌شود. با توجه به منش ترامپ و یاران نزدیکش، این گونه برخوردهای کم نظیر با برخی از نزدیک‌ترین یاران و هم‌راهان ترامپ، چندان شگفت انگیز نیست و امکان ادامه آن‌ها در مدت زمان باقی‌مانده از ریاست جمهوری او نیز وجود دارد.
 
۴. راهبرد های اقتصادی ملی و بین‌المللی ترامپ
راهبرد های اقتصادی ترامپ درعرصه ملی و بین‌المللی بر ملیگرایی اقتصادی استوار و برسه پایه اصلی متکی است: ۱). اعمال تعرفه‌های سنگین گمرکی بر واردات فولاد و آلومینیوم، ۲). بازی با مالیات بر واردات و صادرات سرمایه و کالا، به منظور جذب یا بازگرداندن سرمایه از کشورهای صنعتی، افزایش صادرات و کاهش واردات، ۳). افزایش میزان اشتغال در آمریکا به‌وسیله بازگشت سرمایه‌های مهاجر.

۱). حکومت ترامپ به‌منظور افزایش تولید ملی از راه پیش‌گیری از واردات محصولات کشورهای بزرگ صنعتی اروپا، ژاپن و چین، به افزایش تعرفه‌های گمرکی رو کرده است. تردیدی نیست که چنین روی‌کردی طرف‌های تجاری را وادار به واکنش در برابر آمریکا خواهد کرد. وقوع تعارض تجاری میان مصرف کنندگان، سرمایه گذاران و بازارهای مالی اجتناب ناپذیر خواهد بود. این نکته‌ای است که در باره شرایط حاکم بر بازرگانی آمریکا با کانادا و مکزیک نیز صادق است و آن کشورها را نیز به واکنش در برابر اقدام آمریکا وا می‌دارد.

 این سیاست تجاری آمریکا که بازگشت مضحکی به دوره مرکانتیلیسم است، هر چند ممکن است در کوتاه مدت به افزایش رشد اقتصادی و تولید و اشتغال ملی سرعت بخشد، در میان مدت زیان‌های بسیار برای ایالات متحد خواهد داشت. به‌عنوان نمونه، برآورد شده است که در مقابل تأمین شغلی بیش‌تر برای ۱۲۵، ۰۰۰ کارگر شاغل در صنایع فولاد آمریکا، ۷۵۰، ۰۰۰ شغلِ وابسته به قیمت تمام شده کالاهای مشمول تعرفه، در خطر قرار می‌گیرند. ورود سرمایه خارجی کاهش خواهد یافت؛ تقاضای محصولات کشاورزی و صنایع خود رو آمریکا به‌شدت کم خواهد شد و هزینه‌های تولید افزایش می‌یابند.
۲). دولت ترامپ، از راه بازی با مالیات بر ورود و صدور سرمایه، سیاست جذب سرمایه‌های خارجی و برگرداندن سرمایه‌های مهاجر آمریکایی از کشورهای صنعتی، افزایش صادرات و کاهش واردات سرمایه و کالا را دنبال می‌کند و از این روی‌کرد چونان مکملی برای سیاست افزایش تعرفه گمرکی استفاده می‌کند.

افزایش مالیات بر سرمایه آمریکایی مهاجر، و کاهش ۲۰ تا ۳۵ درصدی مالیات بر صنایع داخلی، در میان‌مدت تأثیرات اجتماعی ناخوشایندی برای اقتصاد آمریکا خواهد داشت. نخست این‌که، کاهش مالیات بر صنایع تولیدی، بر خلاف ادعای ترامپ، به رقابت‌های صنعتی کمکی نمی‌کند، بلکه چون سرمایه‌های بزرگ به نسبتی بیش از صنایع متوسط و کوچک از آن برخوردار می‌شوند به افزایش فاصله موجود میان این لایه‌های سرمایه به نسبت میزان دارایی آن‌ها می‌انجامد. دوم این‌که، کاهش مالیات بر صنایع، بدون کاهش مالیات بر درآمد طبقات زحمت‌کش و افزایش مالیات بر ثروت، به افزایش فاصله فقر و ثروت در سطح جامعه آمریکا ختم خواهد شد.

۳). جذب صنایع خارجی یا بازگرداندن صنایع مهاجر آمریکایی ممکن است در کوتاه مدت به افزایش میزان اشتغال نیروی کار کمک کند. اما در بلند مدت به پدید آمدن بحران در تعادل عرضه و تقاضا در مقیاس بین‌المللی می‌انجامد که پیامد منطقی آن کاهش میزان مصرف، و طبعاً بروز رکود جدید خواهد بود، که به معنای بحران در تولید میزان اشتغال است. آخر این‌که کاهش مالیات‌ها، به قول چاک شومر، سناتوردمکرات، «موجب افزایش کسر بودجه خواهد شد و برنامه مزایای اجتماعی، مثل بیمه بازنشستگان و تأمین اجتماعی را به خطرخواهد انداخت».
 
۵. افزایش بودجه نظامی آمریکا و فشار به اعضای ناتو برای افزایش بودجه نظامی آن پیمان.
اکنون، در دومین سال ریاست جمهوری، ترامپ در بودجه جدید خود سالانه بیش از ۵۰ میلیارد دلار به هزینه های نظامی افزوده و آن را دست کم به ۷۶۱ میلیارد دلار –در ثبت بودجه- رسانده است که این رقم عملاً و با در نظر گرفتن موارد غیر قابل ثبت، به ۱ تریلیون دلار می‌رسد. در سال ۲۰۱۷، و در مورد بودجه ۷۰۰ میلیارد دلاری سال ۲۰۱۸، جیم کاوانگ، روزنامه نگار برجسته آمریکایی و مدیر وب سایت thepolemicist.net، گفت: «بارِ دیگر ما شاهد افزایشی هستیم که حتی فراتر از آن چیزی است که دانِلد ترامپ درخواست کرده بود. بودجه نظامی اساسأ نامحدود است و این موضوع نشان می‌دهد که ترامپ، به رغم آن‌چه خودش می‌گفت، عضوی از مجموعه نظامی صنعتی است ...ترامپ می‌گفت که قصد دارد بودجه مربوط به جنگ را کم کند، اما خواهان افزایش بودجه نظامی شد ... به‌رغم مطرح شدن مبلغ ۷۰۰ میلیارد دلار برای بودجه نظامی سال ۲۰۱۸، بودجه نظامی واقعی دولت چیزی برابر با ۱ تریلیون دلارخواهد بود، زیرا توافق بزرگ بر سر بودجه نظامی، در خارج از وزارت دفاع انجام گرفته است».

بودجه دفاعی سنگین، در کنار ارقام سرسام‌آور صادرات اسلحه (به‌میزان %۵۸ کل صادرات جهانی سلاح در سال ۲۰۱۸)، نشان‌دهنده روی‌کرد متکی بر «هژمونی در یک جهان جنگ‌زده» است. فشار ترامپ بر اعضای دیگر پیمان دفاعی آتلانتیک شمالی (ناتو) به‌منظور افزایش بودجه نظامی و سهم آنان در اداره ناتو، کم‌کم اروپاییان را به‌سوی تأسیس اتحادیه دفاعی اروپا سوق داده است.
 معنی این اقدام از پیش مشخص است: خروج از ناتو، توان اقدام نظامی مستقل، و انزوای بیشتر ایالات متحده در میان هم‌پیمانان دفاعی خود.

۶. تقویت پیوند با صهیونیسم
در تاریخ ۱۴ ماه مه سال ۲۰۱۸، یکی دیگر از وعده‌های انتخاباتی ترامپ جامه عمل پوشید: سفارت آمریکا در اورشلیم (بیت‌المقدس) افتتاح شد.

از آغاز تأسیس کشور اسرائیل، بنا به تصمیم سازمان ملل متحد، اورشلیم شهری بین‌المللی و خارج از تصرف اسرائیل بوده است. دلیل این امر، تلاقی سه دین بزرگ جهان امروز، در این شهر است. تمامی دولت‌های آمریکا در طول ۷۰ سالی که از تأسیس اسرائیل می‌گذشت، اعتقاد به اداره بین‌المللی این شهر داشتند. اما دولت ترامپ، با تأسیس سفارت در این شهر، تمامی مصوبات سازمان ملل متحد در مورد اشغال فلسطین توسط اسرائیل، و تمامی توافقات جهانی را زیر پا گذاشته، و بدون آن‌که کوچک‌ترین اهمیتی به افکار عمومی جهانیان بدهند، در یکی از خونین‌ترین روزهای تاریخ فلسطین، سفارت‌خانه خود را بیت‌المقدس افتتاح کردند. در عرض یک‌روز، و در جریان اعتراض مسالمت‌آمیز فلسطینیان به این عمل جنایت‌کارانه، ۳۰۰۰ نفر از مردم، توسط مسلسل و تانک و هواپیماهای اسرائیلی، به خاک و خون کشیده شدند.

ترامپ برای جلب نظر صهیونیست‌های جهان ـ که بر قله‌های ثروت نشسته‌اند و حمایت آنان تضمین کننده تداوم اقتدار وی است ـ دست به عملی زد که تنها از یک نئو فاشیست بر می‌آید. نفرت از نژادِ غیر سفید (همان‌گونه که در کتاب به‌خوبی تشریح شده است) و «اسلام هراسی»، دامنه خود را تا زیر پا گذاشتن بدیهی‌ترین حقوق آواگان فلسطینی کشاند.

نمی‌توان با قاطعیت در مورد آینده ترامپ سخن گفت. اما این روشن است که جهان بعد از ترامپ، جهان پیچیده‌تری است.»

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...