محمدرضا-سرشار-رضا-رهگذر

اولین آثار قلمی سرشار در سال 1352 در یکی از مجلات هفتگی ادبی و اولین کتابش در سال 1355 به چاپ رسید و به طور کلی چهار جلد کتاب و چند داستان کوتاه از وی در دوران پیش از انقلاب به چاپ رسید. سرشار مبارزه با رژیم پهلوی را با داستانهای خود پی می‌گرفت با وجود این در دوران اوج‌گیری انقلاب در اواخر دوره "ازهاری" دستگیر و اوایل نخست وزیری "بختیار" همراه با خیل زندانیان سیاسی کشور آزاد شد.

محمدرضا سرشار، معروف به رضا رهگذر در سال 1332 در شیراز متولد شد. در سال 1350 موفق به کسب دیپلم فنی و در سال 1351 دیپلم ریاضی گردید. بعد از سپری کردن دوران سربازی، به صورت سرباز معلم در سال 1354 با قبولی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت ایران به تهران آمد و ساکن این شهر شد.

اولین آثار قلمی سرشار در سال 1352 در یکی از مجلات هفتگی ادبی و اولین کتابش در سال 1355 به چاپ رسید و به طور کلی چهار جلد کتاب و چند داستان کوتاه از وی در دوران پیش از انقلاب به چاپ رسید. سرشار مبارزه با رژیم پهلوی را با داستانهای خود پی می‌گرفت با وجود این در دوران اوج‌گیری انقلاب در اواخر دوره "ازهاری" دستگیر و اوایل نخست وزیری "بختیار" همراه با خیل زندانیان سیاسی کشور آزاد شد.

در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، 85 عنوان کتاب دیگر از سرشار در قالب داستان، پژوهش، نقد و مباحث نظری ادبی به شکل تألیف یا ترجمه برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان منتشر شد. همچنین 12 کتاب نیز به صورت گردآوری و ویرایش از وی منتشر شده است.

آثار وی تاکنون، حداقل 26 جایزه را در سطح کشور به خود اختصاص داده و برخی از آنها در داخل و خارج از کشور، به زبانهای انگلیسی و اردو ترجمه شده است. نشریه بین‌المللی “who is who” در سال 1373 نام وی را به عنوان یکی از مشاهیر فرهنگ ایران به ثبت رسانده است.

همچنین از سرشار دهها مقاله، نقد و مصاحبه‌های تخصصی در مطبوعات مختلف کشور به چاپ رسیده که هنوز مجالی برای تدوین آنها به صورت کتاب به دست نیاورده است.

 سوابق کاری سرشار:

22 سال گویندگی «قصه ظهر جمعه» از شبکه سراسری رادیو.
مدرس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.
عضو کمیته ادبیات شورای هنر به مدت چهار سال.
عضو هیأت نظارت بر کتابهای کودکان و نوجوانان به مدت پنج سال.
داور کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در پانزده دوره از (1362 تا 1375).
سردبیر برنامه‌های رادیویی «قصه ظهر جمعه»، «بچه‌های انقلاب» و «خردسالان» به طور همزمان (1360 تا 1363).

سردبیر دوماهنامه تخصصی ادبی «قلمرو» (1362 تا 1367) و «پویش» (1373 تا 1375).
سردبیر ماهنامه «دانش‌آموز» (1359 تا 1360) و دو هفته‌نامه «سوره نوجوانان» (1369 تا 1373) و عضو شورای سردبیری ماهنامه «ادبیات داستانی» (1373 تا 1374).
دبیر گروه ادب و هنر روزنامه «کیهان» (1378).
دبیر جشنواره کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (1374 تا 1375).
آموزگاری و معلمی به مدت چند سال.

سرشار به عنوان نخستین منتقد برگزیده‌ی ادبیات کودکان و نوجوانان ایران توسط وزارت ارشاد (1375) و منتقد برگزیده‌ی ادبی مطبوعات کشور توسط جشنواره مطبوعات در سال (1374) شناخته شده است. 

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...