رمان «دفترچه مرگ» نوشته نیسیو ایسین با ترجمه سیما تقوی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، تا به‌حال دو رمان ۴ جلدی «دیگری» و «سائو، هنر شمشیرزنی آنلاین» در قالب مجموعه «رمان راحت‌خوان» توسط این‌ناشر منتشر شده‌اند.

برای برقراری ارتباط بهتر با «رمان راحت‌خوان»، باید آن را راس سوم مثلثی دانست که دو ضلع دیگرش، «آنیمه» (انیمیشن ژاپنی) و «مانگا» (کمیک ژاپنی) هستند. رمان‌های راحت‌خوان، می‌توانند هر ژانر و مضمونی داشته باشند و ممکن است مناسب مخاطبان کودک یا بزرگسال باشند. ولی به‌هرحال نوعی فلسفه و مساله اخلاقی در آن‌ها وجود دارد و البته خواندنشان برای مخاطب راحت است.

«دفترچه مرگ» دربرگیرنده یک رمان پلیسی برای نوجوانان و درباره یک قاتل در لس‌آنجلس است. در ابتدای داستان این‌رمان، قتل‌های هولناکی در لس‌آنجلس رخ داده‌اند و قاتل سرنخ‌هایی در صحنه قتل به‌جای گذاشته است. کشف رمز این قتل‌ها از عهده‌ پلیس خارج است. شاید وقتش شده باشد آدمی به هوشمندی قاتل وارد صحنه شود؛ کسی مانند L کارآگاه مشهور با قدرت‌های ورای بشر...

نیسیو ایسین نویسنده ژاپنی این‌کتاب متولد سال ۱۹۸۱ است و ۳۵ سال دارد. او سه سری رمان و چند تک‌نگاری در کارنامه دارد که «دفترچه مرگ» یکی از عناوین تکی اوست و برای اولین‌بار در سال ۲۰۰۸ چاپ شده است. در این‌داستان، کارآگاه L باید با همکاری نائومی میسورا مامور اف‌.بی‌.آی قاتل پرونده را پیدا کند.

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

میسورا به شنیدن صدای کامپیوتری او عادت کرده بود، به سرعت وقایع را، بدون اینکه ثانیه‌ای را هدر بدهد، برای او توضیح داد، زمانی که داشت سیر وقایع و دلیل دمرو افتادن قربانی را برای او توضیح می‌داد احساس هیجان بسیاری داشت، اما جلوی احساساتش را گرفت و سعی کرد آرام باشد… یعنی خودش فکر می‌کرد که موفق شده این کار را بکند!
«بسیار خوب متوجه شدم… میسورا من در انتخاب تو اشتباه نکردم و اگر بخواهم صادق باشم اصلاً انتظار نداشتم که چنین نتایج فوق‌العاده‌ای از این پرونده به دست بیاوری!»
«نه اصلاً این‌طور نیست… من لایق این‌همه تعریف و تمجید نیستم، مهم‌تر از همه اینها اینه که من باید از این به بعد چی کار کنم؟ هیچ ایده‌ای داری؟ ما نمی‌دونیم قتل چهارم کی اتفاق می‌افته پس به نظرم بهتره همین الان به غرب شهر برم!»
«نیازی نیست، ترجیح می‌دم فعلاً جای پاهات رو محکم کنی، براساس گزارش‌هایت تا زمان وقوع قتل بعدی زمان کافی در اختیار داریم!»
«یعنی چی؟»
میسورا هیچ‌وقت چنین چیزی نگفته بود.
«قاتل، جنایت بعدی‌اش رو در ۲۲ آگوست انجام می‌ده بنابراین تو ۶ روز وقت داری!»
«۶ روز؟»

این‌کتاب با ۲۵۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۹ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...