توضیح ضروری: لطفا با صدا و تصویر عادل فردوسی پور بخوانید!

فردوسی پور: به نام خدا. سلام عرض می کنم. امشب برنامه ویژه ای داریم و من برای اینکه وقت کم نیاریم؛ سوال مسابقمه اس ام اسی رو براتون می‌خونم، همکاران به صورت زیرنویس و تصویری هم نشون خواهند داد.

- به نظر شما آیا کارگردانی «دارا و ندار» خوب بود؟
گزینه یک: بله خوب بود.

گزینه دو: خیر خوب نبود.

گزینه سه: اصلان ایشان کارگردان نیست.

گزینه چهار: صداوسیما خوب است.

- از همین الان تا یکساعت دیگه فرصت دارین در مسابقه اس ام اسی ما شرکت کنید، جایزه امشب رو شرکت لپ لپ(پیشرو در کشف ظرفیت های مختلف هنری*) به 13نفر هرکدام دی‌وی‌دی کامل اخراجی‌های یک و دو و سه که همون دارا و ندار باشه تقدیم می‌کنه. امیدوارم فقط اتفاقی برای مخابرات پیش نیاد. آقای ده نمکی خیلی خوش آمدین!

ده نمکی: به نام خدا من هم سلام عرض می‌کنم و از اینکه سریال دارا و ندار توانست با 135 درصد آراء رضایت بینندگان رکورد تماشای سریال های نوروزی رو بشکنه خوشحالم.

فردوسی پور: موافقید یه سری تصاویر ارسالی بینندگان رو با هم ببینیم؟

- در خدمتم.

{پخش موسیقی}

این تصویر رو علیرضا از میدان شوش فرستادن. تصویر انگشتر دست خانم آقا ذبیحه. زیرش  هم نوشتن: اگر این «خانم ندار» فقط انگشتر رو می فروخت تا یکسال کل خانواده هر روز پیتزا می‌خورد! یه تصویر دیگه هم ایشون فرستادن از قابلمه آبگوشت خانه آقا ذبیح اینا...و نوشتن که گوشت خورشتی تو قابلمه آبگوشت چیکار می‌کنه؟!

بله تصویر بعدی تصویر کولی سریال شماست. فتانه از پونک تصویر رو ارسال کرده و نوشته: طفلی این خانوم کولی از «فنجک» هم بیشتر پول لوازم آرایش می‌دن...هه هه هه... البته مشابه این تصویر برای همه خانم های «ندارم» سریال غیر از درد دل خانوم ارسال شده بود...قبول دارین آقای ده نمکی این حرفا رو؟

- فعلا دارم تصاویر رو می‌بینم، صلاح نمی‌بینم جواب بدم.

بعله... تصویر بعدی رو سامان از میدان هفت حوض برامون فرستادن که واقعا خیلی قشنگ بود. 7 تا تصویر مجزا از پسر بچه کولی‌ها رو کنار هم چیدن که در شش تصویر داشته می رقصیده. زیر تصاویر هم نوشتن: «شخصیت پردازی خوب و بهره گیری از بازیگران با تجربه حوزه طنز!»*

واقعا آقای ده نمکی این بچه کار دیگه‌ای نداشت هر وقت ما دیدیم داشت می رقصید البته چون پیرهن‌شو درنیاورده اخطار نمی‌گیره ولی به هر حال... شما همچنان صلاح نمی‌دونین جواب بدین دیگه؟ هه هه هه...

این هم تصویریه که اشکان از باغ فردوس برامون ارسال کردن. 11 تصویر کنار هم چیده شده از بازیگران سریاله که همگی دارن از روی کاغذ یه چیزی می‌خونن...گویا شعره! کنار تصویر هم نوشتن: یک سریال رادیویی تمام عیار! به هر حال این هم نکته ای بود! آهان این تصویر خیلی قشنگه. «سوسن. میم» از خیابان 17شهریور برامون فرستادن. تصویر 5 عدد آفتابه که شعارهای تماشاگرنمایی روش نوشته شده ...این خانوم این تصویر رو فرستادن و نوشتن: «مهندسی موفق پیام و ترسیم فضای سنتی در کنار طرح متعهدانه آسیب‌های اجتماعی...در هر قسمت دو سکانس»*

این تصویر رو هم مرضیه احمدی از سی متری جی فرستادن...مردم پشت به تلویزیون دارن می‌گن و می‌خندن و تخمه می‌شکنن و سریال دارا و ندار هم داره پخش می‌شه...زیرش هم نوشتن: «خوشبختانه اعتماد به گروه‌های جدید و ایجاد فرصت‌های مناسب برای بروز خلاقیت‌ها و کشف استعدادهای پنهان در حوزه طنز در نوروز امسال به بار نشست» *

این هم شیرین کاری فرهاد حسن زاده از راه آهنه که با آفتابه اسم سریال «دارا و ندار» رو روی زمین درست کرده و فرستاده و نوشته: همیشه در قلب منی! حالا معلوم نیست آفتابه رو گفته یا سریال آقای ده‌نمکی رو!

{پخش موسیقی}

بعله...خب سوال مسابقه رو یکبار دیگه ببینیم و من برمی‌گردم و سوال‌هامو آغاز می‌کنم.

تا این لحظه یک میلیون و 49 هزار و 769 نفر در مسابقه شرکت کردن و با چه سرعتی این تعداد داره زیاد می‌شه...من تا یادم نرفته اینو بگم که موسیقی بخش قبلی رو آهنگساز آقای ده‌نمکی زحمت کشیده بودن و از روی اخراجی‌ها کپی زده بودن واسه ما...گویا واسه سریال هم همین موسیقی رو هی هرچند دقیقه یکبار پخش می‌کردین؟

- هیچی نتونستین پیدا کنین، به موسیقی گیر دادین؟ خب صلاحدید من این بوده.
- موافقید تصاویر منتخب سریال رو ببینیم روی تصاویر صحبت کنید؟
- بله موافقم.
- دوستان از هر بازی یعنی هر قسمت تصاویری آماده کرده بودن که چون وقت نداریم فعلا قسمت آخر سریال رو نشون می‌دیم.

{پخش موسیقی}

- آهان این تصویر شماست کنار لوکیشن دارین با موبایل حرف می زنین. با محمدرضا شریفی نیا صحبت می‌کردین؟ بعضی رسانه ها می‌گن که ایشون می‌گفتن و شما انجام می‌دادین...
- من اصلا این حرفارو قبول ندارم. آقای شریفی نیا انسان شریفی است و متاسفم که نتونست با ما همکاری کنه ولی...

- ببخشید ببخشید...ولی گویا اومدن سر تمرین شما!
- بله یکبار اومدن اونم برای همینطوری...
- خیلی خب بریم تصویر بعد...آهان! اینجا این حاج آقا داره تنهایی یه شب تا صبح تو مسجد دعا می‌خونه؛ این اصلا وجود داره؟ من که ندیدم یه حاج آقا تنهایی بشینه یه شب تا صبح تو مسجد...اصلا در مسجدها رو بعد از نماز جماعت می‌بندن اونوقت این چجوری...

- آقای فردوسی پور شما می‌خواهید سریال رو تخریب کنین اونوقت من مجبور می شم عکس مجید سوزوکی رو دربیارم و نشون بدم بعد دوباره می‌گن...این سریال 135 درصد مخاطب داخلی و خارجی داشته اونوقت شما...
- خیلی خب بریم تصویر بعد... آهان اینجا این زن آقا ذبیح رفته خیابون بهار واسه بچه هاش خرید کنه ولی تو کیفش حدود 3450 تومن پول هست...بچه ها تصویر اون زاویه رو گرفتن...آهان...این با 3450 تومن واسه چی رفته خیابون بهار واسه خرید؟ والا ما از هر کی پرسیدیم گفت ندارها اصولا یا می‌رن تاناکورا یا حراجی‌های کنار خیابون یا نهایتا کوچه برلن...این داستانش چیه؟... خیلی خب نمی‌خواین جواب بدین می‌ریم تصویر بعد...یه سوال بپرسم...این قسمت آخر سریال به نظرتون روحوضی نشد؟
- روحوضی اگر در راستای ترویج ارزش‌ها باشد اشکالی ندارد...
- این جمله خودتونه یا جایی خوندین و یا بزرگی این رو گفتن؟
- نه واسه خودمه!

- بسیار خب... این تصویر هم خیلی جالبه! اون شماره انداز گوشه تصویر رو ببینید! دقیقه 39 سریال در قسمت آخر، مادر و همسر آقا ذبیح توی بیمارستان در سی سی یو هستند یا آی سی یو حالا هرچی. دقیقه 42 اینها توی خونه پشت پنجره وایسادن! این چطوری اتفاق می‌افته؟
- ببینید شما واقعا یا از درام چیزی نمی‌دونین یا واقعا سبک کارگردانی رو درک نمی‌کنین؛ گرچه توقعی هم نیست چون فکر می‌کنین سریال سازی هم مثل ساخت برنامه نود می‌مونه...این برای پایان بندی کار لازم بوده...
- نه آخه چحوری می‌شه تو دو دقیقه حالش خوب بشه اونی که تا چند دقیقه پیش داشته می مرده و یه حاج آقایی شب تا صبح واسش دعا کرده و...بعد ترخیص بشه، راه بیافته بیاد و بعد هم سرحال بشه و بره چشت پنجره وایسه!

- ببینید آقای فردوسی پور در درام و از دل طنز ما باید...

- من که قانع نمی‌شم گرچه وقتی یه جاج آقا یه شب تا صبح دعا کرده این خانومه خوب شده، حتما دو دقیقه‌ای هم می‌شده از آی سی یو بیاد خونه...آهان آهان! این تصویر رو توضیح می‌دین؟ دقیقه 44 همین قسمت آخر تیمور و ذبیح تو میدون آزادی دارن با تنبک اضافه که معلوم نشد از کجا اومد تو دست و بال ذبیح، می‌زنن و می‌خونن و می‌رقصن... چند دقیقه بعدش تو خونه هستن و دارن می‌گن و می‌خندن، بعد دوباره دو دقیقه بعدش تو میدون آزادی دارن هنوز می‌رقصن و...اینا یعنی چی آقای ده نمکی؟ ...الان لابد می خواین بگین که من درام و کمدی سرم نمی‌شه فقط می‌خوام عیب بگیرم و ...یا اینکه سریال سازی برای تلویزیون قلق خاص خودش رو داره و شما بلدین و...

- بله دقیقا همین رو می‌خوام بگم!
- خیلی خب! تصویر آخر رو هم ببینیم...آهان اینجا...آقا ذبیح اومده خونه می‌بینه که خونه اش خراب شده‌، بعد می‌آد دم در می‌بینه زنش زیر آوار مونده و آوردنش بیرون. بعد اینجا...آهان اینجا...زنش درب و داغون رو زمین ولو شده و داره اشک می‌ریزه، این آقای شوهر هنرمند و ندار، مثل تیر دروازه دم در وایستاده داره نیگا می‌کنه! کجای دنیا اینطوریه واقعا که یه مرد از دور مراقب همسرش باشه وقتی زیر آوار مونده...این ری اکشن رو شما از مردم کدوم کشور گرفتین؟!

- ببینید آقای فردوسی پور من به شما قبل از شروع برنامه هم گفتم همین الان اگه یه سرچ بزنین تو اینترنت بیش از 50 میلیون مورد درباره سریال من پیدا می‌کنین حالا اومدین اینجا با غرض ورزی و کینه شتری و دست استکبار و اغتشاشگران حرمت شکن می‌خواین بگین که...

- آقای شریفی رییس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال پشت خط هستن اگر قول بدن که مغلطه نکنن، من سلام عرض می‌کنم.
- سلام علیکم. اولا مغلطه از غلط کردن می‌آد و بنده چون در دعواهای سیاسی شرکت نمی‌کنم زیاد غلط هم نمی‌کنم ثانیا شما داری مغالطه می‌کنی که وسط حرفات یه تیکه هم به ما می‌ندازی...

- اقای شریفی شما که اهل مغالطه نیستین، این تصویر رو ببینین و بگین جریمه این حرکت چیه...آهان...این جا این نصرت که بهش می‌گفتن ساسان داره با انگشت به این دختره اشاره می‌کنه و بعد اونو با همون انگشت به داداش قشنگ خانم معرفی می‌کنه...یعنی داره می‌گه...این واسه اون...آهان اینم تصویر بزرگ شده صورت ساسان...همکارانم زحمت کشیدن و ...بعله ببینید داره می‌گه: این واسه اون!
من نمی دونم چی بگم واقعا این الفاظ و حرکات چه معنایی داره در یک سریالی که «در یکی از موفق ترین دوره های نوروز صدا و سیما بودیم»*؟؟

دکتر شریفی: ببینید آقای فردوسی پور این حرکت باید بررسی بشه شما هم جو سازی نکنین! آقای ده نمکی هنرمند متعهدی هستن...شاید این بازیکن از دستش در رفته...

ده نمکی: آقای شریفی من سلام می‌کنم خدمت شما...سبک کارگردانی من همینه...یعنی به همه می‌گم که خودشون باشن...

فردوسی پور: یعنی همه از دستتون در می‌ره و فیلم و سریال می‌شه؟ آهان اینجا این قشنگ خانوم وسط خیابون برمی‌گرده به این تیمور می گه بعله...واقعا ندارهای ما اینجوری‌ هستن؟! آقای شریفی من می‌خوام بدونم اگه یه کارگردان دیگه هم تو سریالش این اتفاق می‌افتاد باز هم شما می‌گفتی از دستش در رفته؟

دکتر شریفی: ببینید آقای فردوسی پور شما دارید خلط مبحث می‌کنین.

فردوسی پور: این خلط مبحث یعنی چی؟

- یعنی اینکه مبحث قبلی...
فردوسی پور: آهان آهان...این تصاویر هم بچه‌ها زحمت کشیدن جمع کردن، ببینید وضعیت آرایشی این خانوم‌ها خیلی به نظرم...به نظرم افتضاحه! شما که به مثلث ریش اکبرپور گیر می دین، این خانوما که حالا ندار هم هستن، اینطوری با این وضعیت...من نمی‌دونم چی بگم؛ از شما خداحافظی می کنم آقای شریفی چون سال بعد هم ما دوباره و سه باره و چندباره آقای ده نمکی رو روی نیمکت خواهیم دید!...یه سری به مسابقه اس ام اسی بزنیم...بعله 2 میلیون 485 هزار نفر شرکت کردن که 73 درصد ...بله؟ گویا اس ام اس...نمی دونم واقعا چه اتفاقی داره می افته...حالا یه بخش کوتاهی رو ببینین من امیدوارم مشکلات ما حل بشه...مصاحبه با علی پروین و امیر قلعه نویی درباره دارا و ندار...

{پخش موسیقی}

علی پروین: بسم الله الرحمن الرحیم...این سریال آقا ده نمکی رو با منزل کمپلت! نشستیم دیدیم؛ 80 درصدش خوب بود اون 40 درصد بقیه اش هم باید تمرین کنه این آقا ده نمکی...خودش بچه خوبیه...کاریه... جنگنده اس...حالیشه!

امیر قلعه نویی: من سلام عرض می‌کنم خدمت آقا فردوسی‌پور عزیز و خدا رو شاکرم که این سریال رو دیدم تا حقانیت سپاهان برای همه اثبات بشه و مردم هم بفهمن که اونایی که روزی یه ماشین خارجی عوض می‌کنن توی زمین حرفی برا گفتن ندارن و جایی تو دل مردم هم ندارن...

{پخش موسیقی}

بعله این بخش رو هم دیدیم اس ام اس ها دیگه اصلا نمی‌رسه و گویا دکل مخابرات کلا قطع شده... آقای ده نمکی این داستانی که هر قسمت سه دفعه موسیقی تیتراژ روی تصاویر اسلوموشن پخش می‌شد چی بود؟ یعنی تو هر قسمت ده دقیقه ای کلیپ ساخته بودین؛ ده دقیقه هم که خلاصه قسمت های قبل...انگار خیلی خوب حساب و کتاب سازمان رو داشتین ها...هه هه هه!

- این سوال شما توهین به منه و جواب نمی دم...چطور مهران مدیری واسه هر دقیقه 20 میلیون تومن می‌گیره هیچی نمی‌گین ولی من حالا...مگه من جای کسی رو تنگ کردم؟
- ...مردم خودشون قضاوت خواهند کرد؛ من اینجا 64 سوال بعلاوه 23 تصویر آماده دارم که سعی می‌کنم تا آخر برنامه همه‌اش رو بپرسم... این مردهای «ندار» چرا سر کار نمی‌رفتن؟ همیشه تو خونه دور هم بودن! یعنی ندارها بیکارند یا بیکارها ندارند!؟ بعلاوه اینکه این آقا ذبیح شب عیدی می‌ره حاجی فیروز می‌شه باقی سال رو چه می‌کنه؟! بالاخره آقای ده نمکی شش نفره بودن کادر نویسندگان شما هم برای خیلی‌ها جالبه...چون می‌گن همه بازیگرا سر صحنه خودشون از خودشون بازی می‌کردن و دیالوگ می‌گفتن...اونوقت این شش نفر بعلاوه خود شما چی نوشتین واسشون؟ یعنی شش نفر واقعا چی می‌نوشتن؟؟

- من این حرف شما رو اصلا قبول ندارم من خیلی به فیلمنامه حساسم...
- آقای اویسی که دیگه خودش واسه خودش بود؟
- نخیر اصلا اینطور نبود...
- این داستان دبی چی بود؟ انگار اصلا حذف شد؟
- ما قربانی ناداوری شدیم! سعی کردم در «دارا و ندار»، طنز در خدمت مفهوم ایدئولوژیک باشد و خودم را درگیر جنگ نرم کنم ولی داوران اجازه ندادند و اگر این سریال از شبکه یک پخش می‌شد بالای 80 میلیون ایرانی در داخل کشور اون رو می دیدن.
- این 80 میلیون از کجا می‌آن اونوقت؟

- مسافران نوروزی خارج از کشور که به ایران می‌آن!
- حالا خودمونیم آقای ده‌نمکی این سریال چی می‌خواست بگه؟
- محتوای عموم کارهایی که انجام دادم به خصوص اخراجی‌ها، ژانر کمدی تراژیک داشتند. یعنی هم لبخند را برای مخاطب به همراه داشته باشد و هم عواطف آنها را جریحه دار کنیم و این کار را سخت‌تر می‌کند.

- خب یعنی در همه این ها که گفتین موفق بودین؟
- ببینم یعنی شما از آقای ضرغامی بیشتر می‌فهمین که همین پری روز به ما گفتن فیلمنامه کار خیلی قوی بود؟ یعنی از دکتر مطهری هم بیشتر می‌فهمین که از سریال تعریف کردن؟

- آهان! خوب شد گفتین دکتر مطهری...این بیست و سی هفت هشت ماهی بود هیچ خبری از دکتر مطهری کار نمی‌کرد حالا نمی‌دونم چی شده بود چون از تلویزیون تعریف کرده بود پریشب هم عکسشو کار کردن هم خبرشو...دوستان در تلاشند که شماره سردبیر بیست و سی رو بگیرن ببینیم ماجرا چی بود این بنده خدا چند ماه بایکوت بود یهو...بله؟ جان؟ تلفن های برنامه هم قطع شده؟ خب من نتایج مسابقه...

{موسیقی ورزشکاران، دلاوران، نام آوران... پیروز باشید با تصاویری از بازیگران سریال دارا و ندار بر صفحه تلویزیون نقش می‌بندد...}

..................................................

* جملات ستاره‌دار از عبارات تشکرآمیز رییس سازمان صدا و سیما در دیدار با کارگردانان مجموعه‌های نمایشی نوروز 89 انتخاب شده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...