خداوند به حضرت فورد تبدیل شده و مورد پرستش مردم است... از راه هیپنوتیزم کودکان، خوشبختی مربوط به هر مقامی را در سلسله مراتب شغلها به هر کس می‌­آموزند و همه در خوشبختی غوطه می­‌خورند. اگر در رضایتمندی افراد کاستی به وجود آید، «سوما» در دسترس همه است... برنارد مارکس، به شکلی عجیب غیرطبیعی می‌­شود: او که از وجود افراد پایین­‌تر از خود ناراحت است و تمایلات عاشقانه و شرم غریبی احساس می­‌کند، که نه سوما قادر به حل آنهاست نه لنینای زیبا.

دنیای متهور نو (دنیای شگفت انگیز نو) [Brave New World] آلدوس هاکسلی
دنیای متهور نو (دنیای شگفت انگیز نو)
[
Brave New World]. رمانی از آلدوس هاکسلی(1)(1894-1963)، نویسنده‌­ی انگلیسی، که در 1932 منتشر شد و بی‌شک مشهورترین رمان اوست. موضوع آن رؤیایی فوتوریستی و بدبینانه است که دنیایی متحد را تحت حکومت گروه متنفذین در 2500 مجسم می‌­سازد. خداوند به حضرت فورد تبدیل شده و مورد پرستش مردم است، زیرا دنیا ناگزیر به سوی افزودگی تولید، افزودگی جمعیت و افزودگی مصرف می‌­رود. تکنیک حکم­فرماست تا ضامن اجرای شعار دولت، «جامعه، هویت، ثبات» باشد، و همه­‌ی منابع علمی در کارند. علم ژنتیک چنان پیشرفته است که می‌­توان تولید شهروندان را در لوله­‌های آزمایشگاهی تضمین کرد و به این ترتیب، هر طبقه­‌ی اجتماعی از پیش دارای شرایط لازم خواهد بود، تفاوت در ترکیب اکسیژن، انواع آلفا، بتا و گاما و غیر آن را به وجود می‌­آورد، حتی نیمه عقب افتاده‌­ها و عقب افتاده‌­هایی خلق می­‌کند که به نفرت انگیزیترین کارها گمارده می­‌شوند. چون روش بوکانوفسکی (2) به دست آوردن شصت کودک توأمان را از یک نطفه امکان پذیر می­‌سازد، بردگان به نوعی آدم آهنی تبدیل شده‌­اند که از بردگی خود بی‌خبرند. شرطی کردن افراد در نخستین سال زندگی موجب انزجار از زیبایی و آزادگی می­‌شود و از راه هیپنوتیزم کودکان، خوشبختی مربوط به هر مقامی را در سلسله مراتب شغلها به هر کس می‌­آموزند و همه در خوشبختی غوطه می­‌خورند. اگر در رضایتمندی افراد کاستی به وجود آید، «سوما» در دسترس همه است. برای سرگرم کردن افراد، مسافرتها و مراسم آیینی و شهوانی میان افراد سترون شده‌­ای که در صورت لزوم با قرصهایی تحریکشان می‌­کنند برگزار می­‌شود. به عوض مرگ، پیری به سرعت پیشرفت می­‌کند و، در پی مرگ بی درد نوبت سوزاندن جسد می­‌رسد. اما در حالی که مصطفی مونیه(3)، رئیس مستبد، بر خوشبختی همگان نظارت دارد، منطق بی‌نقص این زندگی نامعقول بر هم می­‌خورد؛ زیرا کمی از الکل مخصوص گاماها را به اشتباه در لوله­‌ی آزمایشگاهی یک آلفا به اضافه ریخته‌­اند. در پی این اتفاق، برنارد مارکس(4)، مهندس هیپنوتیزم کودکان، به شکلی عجیب غیرطبیعی می‌­شود: او که از وجود افراد پایین­‌تر از خود ناراحت است و تمایلات عاشقانه و شرم غریبی احساس می­‌کند، با سؤالهایی رو به رو می‌­شود که نه سوما قادر به حل آنهاست نه لنینا(5)ی زیبا. او را به جزیره­‌ای دوردست تبعید می­‌کنند که اردوگاه «بدویان» است.

برنارد از آنجا «یک وحشی خوب» به همراه می­‌آورد که زمانی کوتاه جماعت متمدن را سرگرم می­‌کند و پایانی نومیدانه و فاجعه بار در انتظار اوست. "جان وحشی" همان انسان قرن ماست که شکسپیر را خوانده و دارای احساساتی غیر شرطی است و رنج را می­‌شناسد و در برابر خوشبختی تحمیل شده، عرفان و مرگ را برمی­‌انگیزند. در این صورت، آیا همه­‌ی شخصیت­های هاکسلی با دنیای بی‌نقصی که بر اساس بی‌مایگی همسان شده بنا نهاده­‌اند در تقابل‌اند و هیچ روزنه‌­ای برای مدینه‌­ی فاضله­‌ی فورد نیست؟ ظاهراً خیر. مارکس که می­‌خواهد دوست بدارد و هلمهوتس(6)، مهندس مکانیک پر احساس که می­‌خواهد نویسنده شود، تبعید شده­‌اند. جان خودکشی می­‌کند. نویسنده­‌ی این کتاب، بیست سال پیش از بمب هسته­‌ای، به سبکی که یادآور ولتر و آناتول فرانس است، ازانتقادهایی که جان بوینتون پریستلی(7) در سفر به انگلستان امریکایی شده می­‌کرد فراتر می­‌رود. فراسوی 1984 نوشته­‌ی اورول(8) خواننده را به دنیایی می‌­برد که حقیقت از پیش احساس شده‌­ی آن هنوز هم انسان را به لرزه می­‌اندازد. امروزه تحول ایالات متحد و تنظیم تکنیکهایی که در دنیای قشنگ نو توصیف شده است، این اثر را واقعی‌­تر جلوه می­‌دهد. اما به سال 1932، این مدینه­‌ی فاضله­‌ی علمی تخیلی بیشتر ابداع درخشانی رنگ گرفته از هرزه نگاری به شمار آمد تا مجموعه­‌ای از شعور و فرهنگ که شکلهای آینده را پیش بینی می­‌کند. اما این کتاب، با وجود نقد درخشانی که از آن به عمل آمد، حس تمام نشدگی و بی تعادلی را بر جای می­‌گذارد. هرج و مرجی که در این اثر توصیه می­‌شود انقلابی نیست، زیرا بیشتر طرفدار اصلاح افراد است تا اصلاح ساختارها و نهادها. راه حلها در عرفانی نومید کننده گم می‌­شود. هاکسلی، به سال 1946، در مقدمه‌­ای بر دنیای قشنگ نو، که در آن زمان یک میلیون نسخه‌­اش به فروش رفته بود، تنها پادزهری که برای «جهان برتر» پیشنهاد می­‌کند «به چنگ آوردن آزادی با عدم خشونتی پایدار» است و « عدم تمرکز علم تجربی و کاربرد آن؛ و آن هم نه به منزله‌­ی پایانی که در راه رسیدن بدان انسانها تبدیل به وسیله شوند، بلکه به منزله­‌ی وسیله­‌ای برای تولید نژادی از افراد آزاد.»

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Aldous Huxley  2. Bokanovsky 3. Menier 4. Bernard Marx
5. Lenina 6. Helmholtz 7.John Boynton Priestley 8. Orwell

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...