کتاب «مفهوم قانون در ایران معاصر؛ تحولات پیشامشروطه» آخرین اثر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین داود فیرحی به همت نشر نی منتشر شد.

مفهوم قانون در ایران معاصر داود فیرحی

به گزارش کتاب نیوز، قانون پدیده جدیدی نیست و با زندگی بشر ملازمه دارد. همواره و برای هر جامعه و ملتی، مفهومی از قانون وجود داشته که معیاری برای تنظیم زندگی مدنی بوده است: قانونْ نسبتی با عدالت دارد و عدالت نیز جایی مطرح می‌شود که ممکن است ظلم رخ دهد یا رخ داده است.

بدین‌سان، مسئله اصلی نه بود و نبود قانون، که امری قهری است، بلکه سازوکار استنباط، وضع، اجرا و تعلیق قانون و البته تحول در معیار و مفهوم قانون در هر مکان و زمان است، اما این تحول در ایران، سرگذشت و سرنوشت خاصی دارد و منحنی قابل ملاحظه‌ای از حکمرانیِ سنتی تا بحران و بی‌قراری سنت و ظهور تلاش‌های نوگرایانه را نشان می‌دهد.

این پژوهش به سرشت و سرنوشت قانون از بحران تا فروپاشی نظم سنتی در ایران پیشامشروطه می‌پردازد؛ سرگذشتی طولانی و پرفرازونشیب که از پایان صفویه (۸۸۰ ۱۱۰۱ ش / ۹۰۷ ۱۱۳۵ ق) تا جنبش مشروطه‌خواهی (۱۲۸۵ ش / ۱۳۲۴ ق) و آغاز دولت مدرن در ایران را دربرمی‌گیرد. و بیشتر به نسبت قانون و حکومت پرداخته شده است و درآمدی بر شناخت نظم و هویت در حوزه (کلان) جامعه و (خُرد) فردیت یا خویشتن ایرانی فراهم آید. در یک دوره‌بندی کلی شاید بتوان مراحل تحول حکومت و لاجرم مفهوم قانون در ایران معاصر را به دوره‌های زیر تقسیم کرد: قانون و حکمرانی سنتی، بحران و انتقال؛ فروپاشی نظم قدیم و فقدان چشم‌انداز، ایده سلطنت مستقل، عصر تنظیمات، مشروطیت و قانون اساسی، دولت مطلقه و جمهوری اسلامی.

داود فیرحی متولد سال ۱۳۴۳ در زنجان، مقدمات علوم حوزوی را در سال ۱۳۶۰ در مدرسه‌ی علمیه‌ی حضرت ولی‌عصر (عج) زنجان آغاز کرد و در سال ۱۳۸۰ در سطح و خارج فقه و اصول در حوزه‌ی علمیه‌ی قم به پایان رساند. در مقطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد علوم سیاسی به ترتیب در سال‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۷۳ از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت دکترای علوم سیاسی از همان دانشگاه شد. وی از سال ۱۳۷۸ تا پاییز ۱۳۹۹ عضو هیئت علمی و استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. او در ۲۱ آبان ۱۳۹۹ درگذشت.

«مفهوم قانون در ایران معاصر؛ تحولات پیشامشروطه» اثر مرحوم دکتر داود فیرحی در 400صفحه و با قیمت 58هزار تومان توسط نشر نی منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...