انتشارات نگارستان اندیشه کتاب «قدرت، سیاست و سنت در امپراتوری مغول و ایلخانان» [Power, politics, and tradition in the Mongol Empire and the Īlkhānate of Iran] اثر مایکل هوپ [Michael Hope] ترجمه سید ابوالفضل رضوی را منتشر کرد.

قدرت، سیاست و سنت در امپراتوری مغول و ایلخانان» [Power, politics, and tradition in the Mongol Empire and the Īlkhānate of Iran] اثر مایکل هوپ [Michael Hope]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مایکل هوپ در این کتاب تلاش کرده تا تفسیر جدیدی از چگونگی فهم و اعمال قدرت در عصر جانشینان چنگیز و به ویژه ایلخانان ارائه کند؛ او با اقتباس از تفسیر حمید دهباشی از نظریه وبر در تبیین تحولات سیاسی پس از رحلت حضرت رسول (ص)، سعی کرده تا مساله جانشینی پس از چنگیز را در قالب نوعی واگرایی ایدئولوژیک نشان دهد. او در این مسیر از نظریه «ماکس وبر» درباره «روال‌مند شدن کاریزما» استفاده کرده است. در تفسیر هوپ، منافع دو گروه برجسته در قدرت موسوم به «کالیچالیست‌ها» و «پاتریمونیالیست‌ها» با ادعای حفظ و حراست از سنن و میراث چنگیزی به چشم می‌خورد، جناح پاتریمونیال با اهتمام به حق موروثی فرزندان چنگیز، همه چیز را متعلق به خود و حق مشروع تلقی می‌کند. این تفسیر، به تدریج با اندیشه پادشاهی مطلقه که از سوی نخبگان دیوانی ایرانی به حاکمان مغولی ارائه می‌شد ترکیب شد و رویکرد پدرشاهانه مغولی را با حمایت جدی دولتمردان ایرانی که منافع خود و جامعه را در تمرکز قدرت در دست ایلخانان می‌دیدند، همراه ساخت.

در مقابل کالیجالیست‌ها معتقد بودند که چنگیزخان، تنها امپراتوری را فتح نکرده، بلکه مجموعه قواعد و سیاست‌های تنظیم رفتار و مناسبات سیاسی جدیدی را پدید آورده بود که پشتوانه استمرار قدرت مغول به شمار می‌رفت. در نگاه آنها قدرت، خبرگی و اشراف ایشان بر این مجموعه قوانین و سنن که به واسطه نزدیکی و شوابق خدمت به رهبر کاریزما حاصل شده بود، آنها را مستحق ثروت و قدرت می‌کرد و سلاله چنگیز به ناگزیر باید حرمت و موقعیت آنها را لحاظ می‌کردند. فراز و فرود منحنی قدرت و رقابت‌های آنها در روایت مایکل هوپ، در واقع بازنمایی دو تفسیر کهن از مناسبت قدرت است که در اعصار مختلف و ساختارهای گوناگون مصادیق آن را می‌توان جست‌وجو کرد.

سید ابوالفضل رضوی متولد جهرم است. او مدرک کارشناسی تاریخ را از دانشگاه شیراز و مدرک کارشناسی ارشد را از دانشگاه اصفهان اخذ کرده و در دانشگاه تربیت مدرس موفق به دریافت مدرک دکترا شده است. رضوی همچنین کتاب‌هایی چون «تاریخ‌نگاری فارسی در ایران میانه»، « ایران در اوایل عهد ایلخانان، رنسانس ایرانی» را ترجمه کرده و در کارنامه خود تالیف عناوینی چون «درآمدی بر تاریخ نگاری ایرانی- اسلامی»، « فلسفه تاریخ»، « فلسفه انتقادی تاریخ»، «انقلاب اسلامی در جهرم» و «شهر، سیاست و اقتصاد عصر ایلخانان» ثبت کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...