«راز دختر استیو جابز» [Small Fry] خاطرات لیسا برنان جابز[Lisa Brennan-Jobs] که تصویری متفاوت از استیو جابز را به دنبا نشان داد‌، از سوی انتشارات کتابستان معرفت به فارسی منتشر شد.

راز دختر استیو جابز [Small Fry] خاطرات لیسا برنان جابز[Lisa Brennan-Jobs]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ «راز دختر استیو جابز» [در 488صفحه] به کوشش مژده محمدی و الهام سادات یاسینی ترجمه شده است.

این کتاب که پیش‌تر با انتشارش در آمریکا سر و صدای زیادی به پا کرد‌ه بود، روایت متفاوتی از شخصیت استیو جابز را از زبان دختر بزرگ او لیسا برنان جابز روایت می‌کند.

او وقتی به دنیا آمد که جابز 23 سال داشت. جابز انکار کرده بود پدر اوست اما یک تست دی‌ان‌ای خلاف این را ثابت کرد.

برنان جابز در بسیاری از خاطراتی که تعریف می‌کند، نشان می‌دهد که جابز نسبت به دخترش رفتار بدی داشته است. به طور مثال او نمی‌خواست سیستم گرمایشی در اتاق دخترش قرار دهد. لیسا می‌گوید، حتی با وجود اینکه او رابطه‌ای غیرمعمول با پدرش داشت، هرگز حس تهدید شدن از سوی او نکرد، ولی بعضی مواقع پدرش «فقط عجیب» بود. او در اشاره به شوهرش بیل که دو فرزند از ازدواج قبلی‌اش دارد، گفت: شوهرم را می‌بینم که چه رابطه خوبی با دخترانش دارد و کاملاً مسئولیت‌پذیر است. پدرم هم خیلی دوست داشت چنین آدمی باشد و همیشه چنین افرادی را دور خودش جمع می‌کرد، اما خودش هرگز نمی‌توانست چنین مردی باشد.

کتاب اشاره می‌کند که جابز بالاخره در روزهای پایانی عمرش از دختر خود معذرت‌خواهی کرد، مخصوصاً به خاطر اینکه وقت بیشتری با او نگذراند، در دوران نوجوانی او ناپدید می‌شد، پیغام‌هایش را جواب نمی‌داد و تولدهایش را فراموش می‌کرد. برنان جابز به این معذرت‌خواهی به عنوان «پایان سینمایی» خودش اشاره کرده است.

لیسا در این کتاب درباره مشکلاتی که در کودکی داشته می‌گوید: زمانی که ما از شدت گرسنگی خوابمان نمی‌برد‌، پدر چند کیلومتر آن طرف‌تر داشت درباره مبانی موفقیت صحبت می‌کرد.

زمانی که خاطرات لیسا برنان جابزمنتشر شد،‌ خانواده جابز و خواهرش در بیانیه‌ای اعلام کردند که این کتاب با خاطرات آن‌ها از جابز تفاوت بسیار دارد، نمایش استیو در این کتاب آن شوهر و پدری نیست که ما می‌شناختیم.

................ هر روز با کتاب ..............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...