جک نه به فکر بی مادرشدن، بلکه به این فکر است که چطور راه سلطه جویی خواهر بزرگ تر را سد کند و خود به جای او به عنوان حامی خانواده قرار گیرد... بچهها چه تصوری از مرگ دارند، فقدان والدینشان را چگونه میبینند و پس از آن چطور به زندگی و مرگ میاندیشند؟... پسر وارد داستان میشود و با جولی که حالا به عنوان خواهر بزرگ تر، از قدرتی طبیعی در خانواده برخوردار است، طرح دوستی میریزد
آنچه در زیر پنهان است | شرق
«باغ سیمانی» [The Cement Garden] در حوزه رمانهای نوجوان دسته بندی نشده ولی میتوان آن را متعلق به این سن هم دانست و آن را مطابق با روحیات و پسند این رده سنی تعریف کرد. «باغ سیمانی» داستان یک خانواده است که زندگی معمولی شان با مرگ پدر و سپس مادر، دستخوش بحران و اتفاقهای نوپدید میشود. حوادث داستان به اندازه ای عجیب و محیرالعقول نیستند که تعلیق ایجاد کنند ولی نوع روایت و پیشبرد داستان به گونه ای است که خواننده را وارد روابط درون خانواده میکند و گام به گام با راوی نوجوان، جک به پیش میبرد.
![باغ سیمانی | یان مک ایوان [Ian McEwan]](/files/159188338038307148.jpg)
ماجرا از جایی آغاز میشود که پدر قصد دارد دورتادور باغ را حایل سیمانی بکشد. مادر با این کار مخالف است ولی بچهها حسابی ذوق میکنند. ذوق آنها هیچ پایه و مبنایی ندارد و تنها به این دلیل است که اتفاقی تازه و متفاوت را نظاره گر هستند. درواقع خروج از روندی یکنواخت و مشاهده حایلی سیمانی میتواند برایشان یک اتفاق باشد و بنابراین از آن استقبال میکنند. پدر که مردی شوخ و بذله گوست و هیچ یک از اعضای خانواده را از متلک هایش بی نصیب نمیگذارد، میمیرد و چندی بعد مادر نیز به بستر بیماری میافتد. در این مدت، جولی، خواهر بزرگ تر وظیفه مراقبت از بچهها و رتق وفتق امور خانه را بر عهده میگیرد ولی جک، قیمومیت او را نمیپذیرد و سرکشی نشان میدهد. در ادامه، مادر میمیرد و داستان به یک نقطه عطف میرسد. نقطه عطف اینجاست که حالا جک نه به فکر بی مادرشدن، بلکه به این فکر است که چطور راه سلطه جویی خواهر بزرگ تر را سد کند و خود به جای او به عنوان حامی خانواده قرار گیرد. مساله غرور و بلوغ، کشمکشهای خانوادگی، سرکشیهای مختص دوره نوجوانی، رابطه مادر و فرزندی، قیمومیت درون خانواده، از دست دادن والدین و بحرانهای پس از آن برای بچهها از جمله مضامینی است که در این داستان، با روایتی ساده و نوجوانانه - از زبان اول شخص - بازگو شده و «باغ سیمانی» را بیش از یک رمان بزرگسال، به رمانی نوجوانانه نزدیک کرده است. شاید بتوان این اثر را در زمره آثاری جا داد که هر دو رده سنی نوجوان و بزرگسال را دربر میگیرد و از این لحاظ، مرزی میان مخاطبانش نمیکشد.
گره دیگر داستان زمانی ایجاد میشود که بچهها نمیدانند با جنازه مادر چه کنند. برخورد آنها با جسد، به قدری واقعی و در عین حال غریب است که ماجرا را به طنز شبیه میکند. در این زمان، جز جولی، خواهر بزرگ تر برخورد سوگوارانه و محترمانه ای از جانب بچهها نمیبینیم و آنچه بیشتر از جانب آنها سر میزند، رفتارهای رقابت گونه، پیشدستی کردن، لجاجت و معمابازی است که به داستان رنگ و جلایی طنزآمیز هم میدهد. قرارگیری در موقعیت مرگ مادر، درحالی که پدری هم در خانه نیست، موقعیتی عجیب و غیرقابل پیش بینی برای بچه هاست. هیچ یک برنامه و طرحی برای آن ندارند و نمیدانند چگونه با پدیده مرگ یکباره مادر مواجه شوند. مهم تر از همه، قضیه دفن مادر است. آنها در تصمیمی ناگهانی، مادر را به زیرزمین میبرند و درون صندوقی میگذارند و روی آن را سیمان میگیرند. این کار به قدری عادی صورت میگیرد که گویی عجیب نیست و به هرحال باید جناره را در جایی دفن کرد!
آنچه یان مک ایوان [Ian McEwan] در این داستان به خوبی از عهده اش برآمده، توصیف حالات و روحیات کودکانه و نوجوانانه در یک خانواده و شرح گرهها و مشکلاتی است که بعد از وقوع مرگ مادر رخ میدهد و ممکن است بر روند اتفاقات تاثیر بگذارد. با خواندن «باغ سیمانی» این پرسش مطرح میشود که به راستی بچهها چه تصوری از مرگ دارند، فقدان والدینشان را چگونه میبینند و پس از آن چطور به زندگی و مرگ میاندیشند؟ «قیمومیت» و «سرپرستی» یا آنچه از آن به عنوان سالار و سروری درون خانواده یاد میکنیم، یکی از مسایلی است که مک ایوان در رمان «تاوان» نیز بدان پرداخته است.
در آن رمان نیز با دختری نوجوان روبه رو هستیم که احساس میکند باید از خواهر بزرگ ترش در مقابل یک مرد جوان مراقبت کند. او مادر را ضعیف تر و بی خیال تر از آنی میبیند که متوجه عمق قضیه شود و بتواند از بروز یک فاجعه جلوگیری کند، بنابراین خود دست به اقدام میزند و بحرانی فراگیر پدید میآورد که تا سالیان سال گریبان خود و خانواده اش را میگیرد. در «باغ سیمانی» هم پسر جوانی به نام درک وارد داستان میشود و با جولی که حالا به عنوان خواهر بزرگ تر، از قدرتی طبیعی در خانواده برخوردار است، طرح دوستی میریزد. جک او را نمیپذیرد و از حضور گاه به گاهش در خانه احساس نفرت میکند. از طرفی، معمای دفن مادر در صندوقچه ای در زیرزمین و زیر تلی از سیمان، با حضور درک زنده میشود چرا که او نسبت به بوی بدی که در ساختمان پیچیده مشکوک است و میخواهد از منشا بو سر دربیاورد. مخفی کاری بچهها در ماجرای دفن مادر دوامی نمییابد و همه چیز برای پسر جوان آشکار میشود. حالا جک و جولی به هم نزدیک تر شده اند و همه اهل خانه میخواهند از رازشان - حضور مادر درون صندوقی انباشته از سیمان - مراقبت کنند.
رمان یا داستان بلند «باغ سیمانی» بسیار ساده نوشته شده و مترجم هم کوشیده است زبان خودمانی راوی نوجوان را به مخاطب انتقال دهد. داستان دارای جزییات و شیطنتهایی است که خواننده نوجوان را هم خوش میآید. نویسنده توانسته است با قرار دادن راوی در موقعیتهایی واقعی، گذر او و یک خانواده را از شرایط بحرانی مرگ پدر و مادر و سپس معضلات درون خانوادگی نشان دهد و به این وسیله یک ملودرام رئالیستی را برای خوانندگان نوجوان و بزرگسال خلق کند؛ رمانی که توانسته واجد جنبههای آموزشی و روانشناسانه باشد و خلاها، بحرانها و کشمکشهای دوره نوجوانی را در قالب داستانی خوشخوان ارایه کند. این رمان را وحید روزبهانی ترجمه و نشر آموت منتشر کرده است.
[«باغ سیمانی» اثر ایان مکایوان با ترجمه وحید روزبهانی توسط نشر آموت منتشر شده است.]