راپورت هفتگی میرزا از احوال و اکناف عالم

یکم: از قرار مسموع، عده ای از رفرمیست‌های مملکت عزم جزم نموده‌اند که سفره‌ی رعایا را با یک طعام غریبی؛ مسمی به دموغراطی (دموکراسی سابق) تزیین نموده، شکم رعیتی که دستشان به دهنشان نمی‌رسد را با این خوراک نامانوس اشباع نمایند، لیکن از قرار معلوم، این رقم دموغراطی تاکنون به هاضمه رعایای مملکت نساخته، نفخ عجیبی عارض نموده؛ عرق نعناع با خلوص بالا لازم است تا زایل گردد.

در احدی از اجتماعات این فرقه که بابت پروپاگاندا اقامه شده بود، احدی از رفرمیست‌های نورس که چند صباحی است پشت سیبیل سبز نموده، وعده اتیان دموغراطی بر سر سفره رعیت داده، معلوم نشد اکابر کجا بودند که ایشان نطق می‌فرمود.
ایضا راپورت رسید عده‌ای از پیرپاتال‌های ملی، بدون هماهنگی با شباب مذکور و در حالی که از فرط معمری، اسنان مصنوعی خود را نصب نموده، عینک و سمعک و اودکلن استعمال کرده بودند از رعایا طلب نمودند که در الکسیون پیش روی شوراهای بلدیه، مشارکت ننموده تحریم نمایند. احل الله تحریمهم.

از جانب دیگر خبر آمده فهرستی که به عنوان فهرست مجمع علیه رفرمیست‌ها انتشار یافت، سر و صدای زیادی به راه انداخته. معلوم شد آن چنان هم که تبلیغ نموده بودند «ائتلافی» نبوده، بل فهرست کذا زیر «باران» تحریر یافته، لذا خیس شده و فاقد اعتبار است.

دویم: همان رقم که غیب گویی کرده بودیم در پی اخراج رامسفیلد آتش افروز از دولت اتازونی، بولتون سیبیل که به طرزی غیرمشروع و با سوءاستفاده از تعطیل پارلمنت به اندرون سازمان امم متحده خزیده بود هم، از قطار مهار گسیخته‌ها به خارج پرتاب گردید تا عنقریب، زنجیره انزوای بوش صغیر کامل گردد. سابقا که مشار الیه مبتلا به جنون ادواری بود چه آتش‌ها که نیفروخت، فی الحال که قرار است به جنون دایم دچار گردد، لازم است قبل از هر رقم جنایت دیگری به دارالمجانین واشینغتن دی سی انتقال یابد.

سیم: «هوغو شاوز» قهرمان ملی پوش مملکت ونیزوئلا برای مره سیم، پوز کاندیداهای اجنبی مالی شده را زده، صدراعظم شد. ادام الله ملکه.
به رغم مؤامرات و دسایس ملون دولت اتازونی برای اسقاط شاوز از طریق کودتا و اعتصاب و غیرذلک، وی با فاصله طویلی از رقبا مقدم گردید. فی الحال که در ممالک اکوادور و بولیوی هم وقایع متشابهی حادث شده و شاخ غول استعمار به طرز مهیبی منکسر گردیده، لازم می‌نماید مستعمران، دندان طمع به آن بلاد را هم قلع نموده به دوران تقاعد و آلزایمری که در پی آن می‌آید بیندیشند.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...