کتاب «پروژه‌های محرمانه؛ بال‌های پرنده و هواپیماهای بدون دم»، با نگاهی گذرا به تاریخ بال‌های پرنده و هواپیماهای بدون دم، تلاش دارد تا دیدی اثربخش در شناخت بخشی جذاب از دنیای هوانوردی ارائه دهد.

به گزارش ایبنا، در تکنولوژی‌های دفاعی و نظامی دنیای امروز، تمرکز بر هواپیماها و هلی‌کوپترها با توجه به نقش و کارکردهای مهم آن‌ها قابل‌توجه است و به این دلیل کشورهای پیشرفته دنیا سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای را در این زمینه داشته و سعی می‌کنند با ساخت نمونه‌‌های پیشرفته‌تر، چند قدم از رقبای خود در دنیا جلوتر باشند. اگرچه در زمینه تولید این پرنده‌های فوق پیشرفته می‌توان ایالات متحده را پیشتاز دانست، اما در سال‌های اخیر برخی کشورهای دیگر نیز پیشرفت‌های مهمی داشته و تولیدات منحصر به‌فردی داشته‌اند. طراحی، آزمایش و ساخت این دسته از پرنده‌های نظامی، در خفا و در مکان‌های شدیدا حفاظت شده انجام می‌گیرد و تا حد امکان، کوچکترین اخبار مربوط به این هواپیماها از دید رسانه‌ها دور نگاه داشته می‌شود.
 
«بال پرنده» به آن دسته از هواپیماهایی اطلاق می‌شود که تمامی پارامترهای آيروديناميکی آن در ايرفويل بال خلاصه می‌شود. اولين بال پرنده در سال 1917 ميلادی توسط فردی انگليسی با نام جان دن ساخته شد و پرواز کرد. در سال 1937 ميلادی، هواپيمای Ho V در اين کشور ساخته شد که نخستین کار جدی در اين زمینه به‌حساب می‌آيد. در سال 1944، نخستین جت جنگده بال پرنده، باز هم توسط آلمان برای شرکت در جنگ جهانی دوم ساخته شد که قبل از عملياتی شدن آن جنگ به پايان رسيد. این تکنولوژی‌ها امروزه بسیار گسترش یافته‌اند.
 
کتاب «پروژه‌های محرمانه؛ بال‌های پرنده و هواپیماهای بدون دم» نوشته بیل رز، به‌تازگی با ترجمه مشترک سامان هادی‌پور، یوسف ظریف و حامد بابازاده چاپ و راهی بازار نشر شده است.



تاریخچه اختراع اولین بال پرنده و هواپیمای بدون دم
تعدادی از تاریخ‌دانان، لئوناردو داوینچی را اولین طراح بال پرنده می‌دانند. وی سال 1485، «اورنیثوپتر» را طراحی کرد؛ وسیله تک‌سرنشین که از طریق بال‌بال زدن باید پرواز می‌کرد. در قرن نوزدهم که تلاش برای پرواز شدت زیادی یافته بود، جیمز ویلیام باتلر و ادموند ادواردز در سال 1867 طرحی از یک بال پرنده ثبت کردند که گویا با نیروی محرکه بخار کار می‌کرد. در سال 1871 در پاریس شخصی به نام آلفونس پناود، برای به پرواز درآوردن مدل خود از نوارِ کشی کمک می‌گرفت تا نشان دهد که پرواز به کمک نیرو محرکه بیرونی، قابل دستیابی است. وی چند بال پرنده طراحی کرد که هیچ‌یک ساخته نشد. کوشش‌های جورج کایلی در دهه 1880 معروف است. اتو لیلینتال در سال 1891 توانست با گلایدر بدون موتور خود پرواز کند. در سال 1903 پس از به‌کارگیری موفقیت‌آمیز موتور در هواپیما توسط برادران رایت، مهندس فرانسوی رنه آرنوکس و جان ویلیام دانه انگلیسی جزو اولین کسانی بودند که از موتور در هواپیماهای بدون دم استفاده نمودند.



پروژه‌های اواخر دوران جنگ سرد
رزمایش 10 روزه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) سال 1983 در اروپای غربی به‌گونه‌ای بود که شوروی آن‌ را پیش‌ علائم شروع یک جنگ می‌دانست، به همین سبب تنش‌های بین شوروی و آمریکا به بالاترین حد رسیده و کرملین به نیروی هوایی مستقر در آلمان و لهستان، فرمان آماده‌باش کامل داد. در ادامه مقامات شوروی در بالاترین نشست‌های امنیتی خود تصمیم گرفتند توانایی پیش‌بینی شلیک موشک‌های هسته‌ای و دامنه شناسایی تحرکات دشمنان خود را تا بیرون از مرزها افزایش دهند. یکی از پیشنهادها به منظور تحقق اهداف فوق، طراحی و ساخت هواپیماهای اوج‌گیری بود که قادر به شناسایی پرتاب موشک‌های دشمن باشد. برای رسیدن به این خواسته، از طرح بال پرنده سرنشین‌دار اوج‌گیر و وسایل پروازی بدون سرنشین استقبال گردید. این پروژه که به «میاسیشف» یا «ام - 67» معروف است، هنوز از بسیاری جهات محرمانه است. اطلاعات موجود حاکی از این است که طرح مورد بحث، چهارموتوره اما غول‌پیکر بوده است. هدف این بال پرنده، توانایی ردیابی پرتاب موشک‌های هسته‌ای جدید آمریکایی به نام «پرشینگ - 2» بود که در آلمان غربی مستقر کرده بودند.
 
نخستین چاپ کتاب «پروژه‌های محرمانه؛ بال‌های پرنده و هواپیماهای بدون دم» در 174 صفحه با شمارگان یک‌هزار و 100 نسخه به بهای 35هزار تومان از سوی انتشارات آروَن به بازار نشر عرضه شده است.

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...