هیات داوران جایزه ادبی «بیلی جیفورد» The Baillie Gifford Prize در نهایت کتابی درباره آتش‌سوزی‌های جنگلی را به عنوان برنده این جایزه ادبی مختص آثار غیرداستانی اعلام کرد.

جان وایلنت [John Vaillant] آب و هوای آتشین» [Fire Weather: A True Story from a Hotter World]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، امسال جان وایلنت [John Vaillant]، نویسنده آمریکایی-کانادایی برای نگارش کتاب «آب و هوای آتشین» [Fire Weather: A True Story from a Hotter World] که داوران از آن به عنوان اثری «استثنائی» و در عین حال «رعب‌آور» یاد کرده‌اند، برنده جایزه ۵۰هزار پوندی «بیلی جیفورد» شد.

کتاب نوشته «وایلنت» داستان آتش‌سوزی‌هایی را روایت می‌کند که در سال ۲۰۱۶ در «آلبرتا» واقع در کانادا رخ داد و در این بین به تاریخچه صنعت نفت و علم آب و هوا نیز می‌پردازد. این نخستین کتاب با موضوع وضعیت اضطراری آب و هوایی است که به عنوان اثر برنده «بیلی جیفورد»، معتبرترین جایزه بریتانیایی آثار غیرداستانی انتخاب شده است.

جان وایلنت برای کسب این جایزه با نویسندگانی همچون هانا بارنز برای «زمان اندیشیدن فرارسیده است»‌، تانیا براتیگان برای «خاطرات سرخ»، جرمی ایشلر برای نگارش «پژواک زمان»، جنیفر هومانس برای «قرن بیستم جرج بلنچین» و کریستوفر کلارک برای «بهار انقلابی» رقابت کرد.

سال گذشته کاترین راندل برای نگارش کتابی درباره «جان دان»‌ شاعر انگلیسی به عنوان برنده انتخاب شد.

جایزه ۵۰ هزار پوندی «بیلی جیفورد» که معتبرترین جایزه ادبی بریتانیا برای آثار غیرداستانی محسوب می‌شود، کتاب‌هایی با تمام موضوعات غیرداستانی، از تاریخ و طبیعت گرفته تا زندگی‌نامه و خاطرات را دربرمی‌گیرد و تا چند سال پیش با نام «ساموئل جانسون» شناخته می‌شد.

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...