به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، مصطفی ملکیان در پی درگذشت استاد محمدعلی اسلامی ندوشن، استاد ادبیات، نویسنده و پژوهشگر در صفحه شخصی خود نوشته است: من به عنوان یک ناظر دکتر اسلامی ندوشن را به سعدی از چهار جهت شبیه می‌بینم.

مصطفی ملکیان  محمدعلی اسلامی ندوشن

یک: پا بر روی زمین داشتن. سعدی در عین این‌که اخلاق‌گراست، خیلی واقع‌نگر است. هیچ سخنی در سعدی نمی‌بینید که رویاپردازانه باشد، یعنی توصیه‌ای به انسان بکند که عمل‌کردن به آن در توان یک انسان عادی نیست و من به این می‌گویم پای بر زمین داشتن. در اسلامی ندوشن این هست.

دو: در سعدی یک تنوع گرایش وجود دارد، یعنی گاهی گرایش به عشق عرفانی هست و البته در او عشق زمینی هم به کرات می‌بینید، یک نوع گرایش به دین در سعدی می‌بینید اما یک نوع آزاداندیشی هم در سعدی می‌بینید، در سعدی یک طنز می‌بینید که با جدیت او با هم جمع شده، دکتر اسلامی ندوشن همه این ویژگی‌ها را در خودش دارد. این ویژگی‌ها به ظاهر جمع‌ناپذیر می‌آیند.

سه: سومین شباهت یک نوع حکمت و فرزانگی، یک نوع نگاه دوستانه و نقادانه به انسان‌ها داشتن است. یعنی در عین این‌که من تو را دوست دارم، پرخاش هم به تو می‌کنم. به گفته شاعر عرب: «و یبقی الحب ما بقی العتاب» یعنی تا وقتی به تو عتاب می‌کنند معلوم می‌شود هنوز تو را دوست دارند. اگر دوستت نداشتند تو را به حال خودت وامی‌نهادند. دکتر اسلامی ندوشن در حالی که انسان‌دوست است و ایرانی‌دوست است ولی نقدهای جدی‌ای هم به ما ایرانی‌ها دارد.

من اساساً شأن روشنفکر را نمایندگی و سخنگویی مردم نمی‌دانم. روشنفکر باید داور مردم باشد، و به مردم بگوید اینجای کار ایراد دارد.

چهار: اینکه سعدی آسان‌نویس‌ترین نویسنده ماست. اگر به شما بگویم که از مثنوی مولوی، کلیات سعدی، شاهنامه فردوسی و دیوان حافظ، کدامش کمتر نیاز به شرح دارد، فکر می‌کنم شاهنامه را بدون شرح، حافظ و مثنوی را هم بدون شرح نمی‌توان فهمید. باز از میان این‌ها آن که کمتر نیاز به شرح دارد سعدی است. ما برای فهم آثار سعدی کمتر باید به فرهنگ لغت و شارحان و مفسران مراجعه کنیم. سعدی در میان مفاخر و قله‌های ادب فارسی، برای ما از همه آسان‌یاب‌تر است. این ویژگی در دکتر اسلامی ندوشن هم هست که روشنفکری آسان‌یاب است. من در میان روشنفکران‌مان، سخنان هیچ روشنفکری را به آسان‌یابی سخنان ایشان نمی‌بینم. از میان فردوسی، حافظ، سعدی و مولوی (حتی اگر خیام و نظامی را هم اضافه کنیم) دکتر اسلامی ندوشن به سعدی شبیه‌تر است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...