در هفته گذشته در حراجی معروف ساتبی بود، جایی که چند نامه تاریخی به حراج گذاشته شد.

در هفته گذشته در این حراجی 31 نامه از اشخاص معروف تاریخ، از میکل آنژ گرفته تا آلبرت اینشتین و از تولستوی گرفته تا مرلین مونرو به حراج گذاشته شد. در بیانیه رسمی که در مورد این حراجی منتشر شد، آمده است؛ «این یک حراج بی نظیر از دست نوشته های افراد بسیار مهم و تاثیرگذار تاریخ است، سلامت این نامه ها و کیفیت نگهداری آنها باعث می شود که مجموعه‌ای بی‌نظیر باشند.»

به گزارش اعتماد، در این نامه‌ها، سه نامه بلند شخصی از سه چهره مشهور روس؛ لئو تولستوی، فئودور داستایفسکی و جوزف استالین هم دیده می‌شود. مارشا مایکلوفسکی مسوول برگزاری حراج می‌گوید؛ «من 20 سال است که در ساتبی مشغول کار هستم و حدود چهار دهه است که از اینگونه حراجی‌ها و نمایشگاه‌های ارائه چنین وسایل ارزشمندی بااطلاع هستم اما تاکنون نشده بود که یک نامه به خط خود داستایفسکی را ببینم.» نامه دست‌نویس داستایفسکی پاسخی به یک خواننده آثارش به نام کریستینا دانیلواست که در آن داستایفسکی ریزبینی خواننده آثارش را ستایش کرده است. این نامه که30 هزار دلار قیمت پایه آن بود به قیمت 47 هزار دلار به فروش رسید. این نامه 131ساله بود.

یکی از گرانبهاترین نامه‌هایی که در این حراجی به فروش رسید یک نامه رسمی از جوزف استالین رهبر دیکتاتور روسیه در دهه‌های 30 و 40 بود. در این نامه استالین حکم اعدام آندری سزارف افسر ارتش سرخ به دلیل سرپیچی از دستوراتش را به درخواست زن این افسر به ده سال زندان تقلیل داد. این نامه که قیمت پایه آن 50 هزار دلار بود با قیمت 68 هزار دلار به فروش رسید.

اما گرانبهاترین نامه‌ای که در این حراجی فروخته شد قدیمی‌ترین نامه بود. این نامه یک درخواست دریافت وجه از میکل آنژ نقاش و مجسمه‌ساز معروف ایتالیایی است که در زیر آن میکل‌آنژ خواستار مهلت گرفتن بیشتر و پرداخت وجه بدهکاریش در روزهای بعد است. این نامه که در سال 1521 میلادی نوشته شده بود قیمت پایه 200 هزار دلار داشت و در نهایت به قیمت 275 هزار دلار به فروش رسید.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...