کتاب «جنگ ذهنیت‌ها برای تغییر عینیت‌ها؛ نقد و بررسی رادیو و تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی» به قلم مازیار ناظمی توسط انتشارات سیمای شرق منتشر شد.

جنگ ذهنیت‌ها برای تغییر عینیت‌ها؛ نقد و بررسی رادیو و تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی مازیار ناظمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، کتاب «جنگ ذهنیت‌ها برای تغییر عینیت‌ها» نوشته مازیار ناظمی، مجری، نویسنده و سردبیر به نقد رادیو و تلویزیون BBCفارسی می‌پردازد.

این کتاب که برنده عنوان برتر در جشنواره جهانی رادیو شده است، برای علاقه‌مندان به مباحث علوم ارتباطات، رسانه و حتی ارتباطات سیاسی می‌تواند مناسب باشد.

«جنگ ذهنیت‌ها برای تغییر عینیت‌ها» که در دو بخش کلی به رشته تحریر درآمده است در ابتدا به فلسفه تأسیس رادیو گفت‌وگو و برنامه گفت‌وگوی روز پرداخته و سپس دیدگاه‌ها، نقد و بررسی رادیو و تلویزیون BBCفارسی با حضور تحلیلگران برجسته آورده شده است.

در این اثر نظرها و دیدگاه‌های افرادی چون حسام‌الدین آشنا، ماشاالله شمس‌الواعظین، عنایت فانی _سردبیر ارشد BBCفارسی_، یونس شکرخواه و مجید تفرشی آورده شده است.

به‌زعم نویسنده مباحثی که در فضای حرفه‌ای و استثنایی رادیو گفت‌وگو در فاصله سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ تهیه و پخش شدند، نشان از توانایی بالای رسانه ملی، در کنار تحمل و سعه‌صدر بیشتر برای انعکاس نظرها و صداهای مختلف جامعه ایران، داشتند.

این اثر در ۶فصل با عناوین: رادیو گفت‌وگو و جامعه چندصدایی ایران، فلسفه تاسیس رادیو گفت‌وگو و برنامه گفت‌وگو روز، بی‌بی‌سی فارسی و ایران، مجید تفرشی تاریخ‌نگار و تحلیلگر مطالعات ایران و بریتانیا، نقد و بررسی رادیو بی‌بی‌سی فارسی، نقد و راه‌اندازی تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی، در ۸۰ صفحه به نقد و بررسی رادیو و تلویزیون BBCفارسی پرداخته است.

در بخشی از مقدمه کتاب آمده است: تکلیف ما با بی‌بی‌سی فارسی چیست؟ در آینده ایران و تحولات آن، این رسانه تا چه اندازه می‌تواند حضور پنهان و پیدای خود را حفظ کند؟ برای حفظ منافع و امنیت ملی ایران و مخاطبان ایرانی در مقابل آرایش مفصل و گستردۀ رسانه‌های فارسی زبان، از جمله بی‌بی‌سی فارسی، چه برنامه‌ای داریم و رویکرد تصمیم‌گیران و دست‌اندرکاران حوزۀ رسانه‌ای ما، به‌‍خصوص در صداوسیما به‌عنوان حنجره ملی، چیست؟

لازم به ذکر است این کتاب در ۸۰ صفحه و در قطع رقعی به قیمت ۵۰ هزار تومان در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...