کتاب «نه گفتن کافی نیست! (ظهور ترامپیسم: ظهور بحران‌های فزاینده)»[No is not enough: resisting the new shock politics and winning the world we need] نوشته نائومی کلاین [Naomi Klein] با ترجمه یوسف نوری‌زاده توسط نشر پیدایش منتشرشد.

نه گفتن کافی نیست! (ظهور ترامپیسم: ظهور بحران‌های فزاینده)»[No is not enough: resisting the new shock politics and winning the world we need] نوشته نائومی کلاین [Naomi Klein]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نااومی کلاین روزنامه‌نگار و نویسنده شناخته‌شده بین‌المللی در این کتاب، انتخاب ترامپ را فقط انتقال مسالمت‌آمیز قدرت نمی‌داند؛ بلکه آن را شراکتی تاجرمآبانه با استفاده از ترفندهای عمدی و ایجاد شوک‌های پیاپی و موج‌درموج، سیاست‌های افراطی، و تحمیل بحران‌های متعدد بر مردم می‌خواند که از این راه‌ها جامعه، محیط زیست، اقتصاد و امنیت ملی آمریکا را به نابودی می‌کشاند.

نویسنده این کتاب می‌گوید با تماشای ظهور دونالد ترامپ، حس غریبی به من دست می‌دهد. فقط این نیست که او سیاست مبتنی بر شوک را بر قدرتمندترین و تا بنِ‌دندان مسلح‌ترین ملت روی زمین به کار برده باشد؛ بیشتر از آن است. کلاین مقدمه کتابش را با این جملات آغاز کرده است: «شوک. کلمه‌ای‌ست که بارها و بارها پس از انتخاب دونالد ترامپ در نوامبر سال ۲۰۱۶ برای توضیح ایستادگی در برابر نتایج انتخابات به گوش رسیده؛ برای توضیح وضعیت روحیِ بسیاری از افرادی که ناظر قدرت‌یابیِ او بوده‌اند، و توضیح رویکرد شبیخون‌آسای او در سیاست‌ورزی. در واقع "شوک به سیستم" توصیف دقیق مشاور او، کِلیَن کانوِی، است که به کرات از دوره جدید تکرار کرده است.»

این نویسنده حدود ۲۰ سال است که مشغول مطالعه شوک‌های وسیع وارد بر جامعه آمریکا و دیگر جوامع بوده است؛ این‌که چگونه رخ می‌دهند، چگونه سیاستمداران و اَبَرشرکت‌ها از آن‌ها سوءاستفاده می‌کنند و حتی چگونه تعمدا به این شوک‌ها عمق می‌دهند تا از یک جمعیت سرگردان بهره‌برداری خودشان را بکنند. او این‌بار در کتاب پیش رو سراغ شوکی رفته که جریان ترامپیسم به وجود آورده است. او در کتابش نوشته «کابینه میلیاردرها و مولتی میلیاردرهای ترامپ نکته‌های زیادی از اهداف نهفته دولت را برای ما عیان می‌کند.»

نااومی کلاین درباره این کتاب می‌نویسد: «برای هرکدام از کتاب‌های قبلی‌ام پنج یا شش سال وقت صرف تحقیق عمیق درباره موضوع کردم؛ از زوایای زیادی به بررسی آن پرداخته، و از مناطقی که بیشترین آسیب را دیده بودند گزارش تهیه کردم. نتیجه کار مجلدهای پر و پیمان، با انبوهی از یادداشت‌های پایان کتاب است. برعکس، این کتاب را فقط در عرض چندماه نوشته‌ام. با علم به این‌که امروز عده کمی از ما وقت کافی برای کتاب‌های قطور داریم، و دیگران پیش از من شروع به نوشتن بخش‌هایی از این روایت تودرتویی کرده‌اند که خیلی بهتر از من آن را درک می‌کنند، این کتاب را مختصر و همه‌فهم جمع کرده‌ام.

کتاب «نه گفتن کافی نیست!» به‌جز بخش نتیجه‌گیری با عنوان «اکثریت نوع‌دوستِ در دسترس»، ۴ بخش اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «چگونه سر از اینجا درآوردیم: ظهور سوپر برَندها»، «جایگاه فعلی ما: فضای نابرابری»، «چگونه اوضاع بدتر می‌شود: شوک‌های در راه» و «چگونه اوضاع بهتر می‌شود».

این بخش‌ها ۱۳ فصل را در خود جا داده‌اند. در بخش اول کتاب، ۳ فصل «چگونه ترامپ با برند نهایی‌شدن، پیروز شد»، «اولین خانواده برندها» و «هانگر گیمزِ مار_آ_لاگو» درج شده‌اند. فصول چهارم تا هفتم کتاب هم در بخش دوم آمده‌اند که عناوین‌شان به این ترتیب است: «ساعت شرایط اقلیمی نیمه‌شب را نشان می‌دهد»، «چنگ‌انداز کُل»، «بیزاری سیاست از خلأ» و «یاد بگیریم پوپولیسم اقتصادی را دوست داشته باشیم».

«اربابان فاجعه/ ارائه بازی تهاجمی پیرامون دموکراسی» و « To_Do لیست سمّی/ در انتظار بحران چه انتظار دیگری می‌توان داشت؟» هم عناوین فصول هشتم و نهم کتاب هستند که در بخش سوم آن چاپ شده‌اند. فصل‌های دهم تا سیزدهم هم در بخش چهارم کتاب آمده‌اند که عناوین آن‌ها هم به این ترتیب است: «وقتی که دکترین شوک نتیجه عکس می‌دهد»، «وقتی که "نه" گفتن کافی نبود»، «درس‌های "صخره ایستاده"/ جرأت رویاپردازی» و «وقت جهیدن/چون گام‌های کوتاه به جایی نخواهد رسید»

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

تماشای آن سخت بود. ترامپ از همان لحظه داشت علیه آسیب‌پذیرترین کارگران اقتصاد کشور جنگ راه می‌انداخت، و حرف از چنان کاهش سخت‌گیرانه بودجه می‌زد که می‌توانست به معنی بیکاری انبوه برای کارگران بخش عمومی مثل رانندگان اتوبوس باشد. پس چرا این رهبران کار، که نمایندگیِ حدود یک‌چهارم از همه کارگران اتحادیه‌داران آمریکا را می‌کردند، داشتند مقدس‌ترین اصل جنبش اتحادیه‌ها، یعنی همبستگی با سایر کارگران، را زیر پا می‌گذاشتند؟ اکثر اتحادیه‌هایی که رهبران‌شان در کاخ سفید چرخ می‌زدند از چندین دهه قبل به دموکرات‌ها وفادار بودند. چرا آنها این لحظه را که دردهای زیادی روی هم انباشته شده بود، انتخاب کرده بودند تا از دونالد ترامپ چنین ستایش گرمی به عمل آورند؟

خوب، آنها توضیح دادند که بخشی از مصالحه‌شان با شیطان به برنامه‌های مرتبط با انرژیِ ترامپ مربوط می‌شد؛ به همه آن خطوط لوله‌ها. و بخشی از آن هم به وعده ترامپ برای هزینه در تأسیسات زیربنایی مربوط بود (اگرچه به زبان نیامد، شاید آنها حتی با حرف ۲۱ میلیارد دلار برای ساخت دیوار مرزی با مکزیک شکم خود را صابون زده بودند). اما یک چیز برای سران اتحادیه‌ها واضح بود، آن هم اینکه در اینجا، سر آخر، رئیس‌جمهوری سر کار آمده بود که در خصوص تجارت آزاد پشت آنها می‌ایستاد.

در واقع ترامپ در آن جبهه زمان را اصلاً از دست نداده بود. همان روز، اندکی قبل از ملاقات با هیأت اتحادیه‌ها، یک فرمان اجرایی را امضا کرد که ایالات متحده را از "مشارکت فرا_اقیانوسیه"، یعنی TPP خارج می‌کرد؛ یعنی از معاهده تجاری یازده کشوری که در سفرهای انتخاباتی‌اش آن را به عنوان «تجاوز به کشورمان» به شدت به باد انتقاد گرفته بود. ترامپ در مراسم امضای فرمانی که آمریکا رسماً TPP را ترک می‌کرد اعلام کرد، «این برای کارگران آمریکایی کار بزرگی است.»

این کتاب با ۴۲۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...