«پائولو کوئلیو» نویسنده برزیلی و خالق آثاری چون «کیمیاگر» و «کوه پنجم» از نگارش تازه ترین رمان خود با نام «الف» خبر داد.

به گزارش فارس، به نقل از ایندیپندنت، این نویسنده برزیلی روز چهارشنبه هفتم آوریل سال جاری در جمع خبرنگاران رسانه های مختلف اعلام کرد که نگارش تازه ترین رمان خود را به مراحل پایانی اش نزدیک کرده است.

«پائولو کوئلیو» در این باره به خبرنگاران اعلام کرد: تازه ترین رمانم با نام «الف» در حال حاضر به فصل های پایانی خود نزدیک شده است و بخش هایی از آن نیز بازخوانی شده و ویرایش نهایی بر متن صورت گرفته است.

این نویسنده اضافه کرد: به احتمال زیاد این رمان در سال 2011 منتشر و روانه بازار کتاب جهان می شود.
نویسنده رمان «بریدا» اول بار در روز سیزدهم مارس سال جاری اطلاعات کمی در باره نگارش تازه ترین رمانش «الف» با خوانندگان وبلاگش در میان گذاشت.

او درباره طرح اولیه نگارش این رمان می گوید: در سال 2006 سفرهای متعددی به کشورهای مختلف جهان داشتم. اما آنچه که موجب طرح این رمان در فکرم شد سفری بود که به برخی از کشورهای آسیایی در آن سال انجام دادم.

در یکی از این سفرها با دختری آسیایی (ترک) در قطار آشنا شدم که موجب شد از زاویه دیگری به زندگی و جهان اطرافم نگاه کنم.

این آشنایی موجب شکل گرفتن رمان «الف» در ذهنم شد. بنابراین طرح آن را در فکر داشتم تا سرانجام امسال آن را به روی کاغذ آوردم و امیدوارم آن را تا سال آینده به دست ناشر بسپارم.

«کوئلیو» در باره انتشار این اثر اضافه کرد: رمان «الف» به احتمال زیاد خیلی زود در برزیل منتشر و روانه کتابفروشی ها خواهد شد. اما توزیع آن در مراکز فرهنگی و کتابفروشی های کشورهای متعدد قطعا در سال 2011 اتفاق خواهد افتاد.

«کوئلیو» اضافه کرد: امیدوارم این اثر مورد توجه خوانندگان و دوستداران آثارم قرار بگیرد و به یکی از پرفروش های سالهای آینده تبدیل شود.
آثار «کوئلیو» به 67 زبان زنده دنیا ترجمه شده و به بیش از 150 کشور جهان راه یافته است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...