کتاب «حرف بزن، خاطره» شامل خودزندگی‌نامه بازنویسی‌شده ولادیمیر ناباکوف با ترجمه خاطره کرد کریمی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

حرف بزن، خاطره خودزندگی‌نامه ولادمیر ناباکوف

به گزارش مهر، این کتاب یازدهمین عنوان از مجموعه «ناداستان» است که این ناشر چاپ می‌کند.

این کتاب مجموعه درهم‌تنیده‌ای از خاطرات شخصی ناباکوف نویسنده سرشناس ادبیات روسیه و یکی از چهره‌های مهم ادبیات قرن بیستم جهان است که با پرش‌هایی معدود به فضازمانی جلوتر، ۳۷ سال از اوت ۱۹۰۳ تا مه ۱۹۴۰ را دربرمی‌گیرد. به گفته خود نویسنده گستره این خاطرات از سن‌پترزبورگ تا سن‌نَزِر را در بر می‌گیرد. او که سال ۱۹۴۰ به آمریکا مهاجرت کرد می‌گوید «حین نوشتن نسخه اولیه در امریکا، بی‌اطلاعیِ کامل از تاریخچه خانوادگی و متعاقباً ناممکنیِ کندوکاو خاطره‌ام، آن هنگام که حسم می‌گفت اشتباهی در کار است، دست‌وپایم را می‌بست. شرح‌حال پدرم در نسخه فعلی مفصل‌تر شده و مورد بازبینی قرار گرفته …»

ناباکوف مقدمه کتاب را در سال ۱۹۶۶ در مونترو نوشته است. این نویسنده متولد سال ۱۸۹۹ و درگذشته به سال ۱۹۷۷ است. او را به‌خاطر رمان‌هایی چون «لولیتا»، «آتش پریده‌رنگ»، «شاه، بی‌بی، سرباز»، «زندگی و مرگ سباستین نایت» و … می‌شناسند. او در کتاب «حرف بزن، خاطره» زندگی و جهان اطراف خود را همراه با روایت مهاجرت، عشق و کشف مدام در ادبیات، توصیف کرده است. این کتاب برای اولین‌بار در سال ۱۹۵۱ چاپ شد اما نویسنده با افزودن مطالبی دیگر به آن، در سال ۱۹۶۶ دوباره منتشرش کرد.

عناوین بخش‌های مختلف این کتاب به‌ترتیب عبارت‌اند از: گذشته کامل، پرتره مادرم، پرتره دایی‌ام، آموزش انگلیسی‌ام، مادموازل اُ، پروانه، کولت، اسلایدهای فانوسی، آموزش روسی‌ام، پیش‌پرده، شعر نخست، تامارا، اقامتگاه‌های خیابان ترینیتی، تبعید، باغ‌ها و بوستان‌ها.

پیش از شروع این بخش‌ها، معرفی نویسنده و پیش‌گفتار نویسنده و پس از آن‌ها هم پیوست: فصل ۱۶ یا «درباب شواهد قطعی» و نام‌نامه درج شده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

راستش شعر نخستم ملغمه‌ای رقت‌انگیز بود از عاریه‌های زبانی به‌علاوه مدولاسیون‌های پوشکینی‌نما. پژواکی از تندر توتچِف و شعاع منکسر آفتاب فِت فقط توجیه‌پذیر بودند. برای باقی آن‌ها، اشاره به «نیشِ خاطره» _ وسپومنانیا ژالو (که جداً تخم‌ریزِ یک مگس عقربی تصورش می‌کردم، نشسته بر یک کرم ابریشم کَلَمی، اما جرئت گفتنش را نداشتم) _ و چیزی راجع به افسونِ نوازنده دورِ اُرگ‌دنده‌ایِ در جهان کهن در خاطرم هست. بدتر از همه، پاره‌های شرم‌آوری بود برگرفته از ترانه‌های کولی‌وار نوع آپوتین و دوک بزرگ، کنستانتین. پیش‌ترها عمه جوان و به‌نسبت جذابم که می‌توانست درباره قطعه مشهور لوئی بویه (اَ اون فَم) که در آن با یک آرشه ویولنی استعاری به‌گونه‌ای نامتجانس گیتاری استعاری می‌نواختند و آثار فراوانی از اِلا ویلر ویلکاکس، که شهبانو و ندیمه‌هایش بسیار می‌پسندیدند، ساعت‌ها حرف بزند، این ترانه‌ها را مصرانه در سرم فرو می‌کرد. چندان ارزشی ندارد که اضافه کنم هرچه مضامین پیش می‌رفتند، مرثیه‌ام به معشوق ازدست‌رفته‌ای می‌پرداخت _ دِلیا، تامارا یا لِنور _ که هرگز او را از دست نداده بودم، هرگز عاشقش نبودم، هرگز ندیده بودمش، اما بنا بود ببینمش، عاشقش شوم و از دست بدهمش.

این کتاب با ۳۳۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۹ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ..............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...