زنی خوشپوش و آراسته که خودش را علاقهمند به مجلات مد معرفی میکند... از تلاش برای به قدرت رسیدن تا همراهی برای در قدرت ماندن... قانون برای ما، تصمیم حزب است... پژوهشگرانی که در رسالههای علمی به یافتههای دانشمندان غربی ارجاع میدادند به «دادگاههای شرافت» سپرده میشدند... دریافت جایزه خارجی باعث سوءتفاهم بین مردم کشور میشد... ماجرای ویلایی که با پول دولت ساخت همه خدمات او به حزب را محو کرد... سرنوشت تلخ او خودکشی ست
...
زنی بیوطن است که در دوران نازیسم به آمریکا پناهنده میشود، تلاش میکند تکهپارههای روحش را جمع کند و کتاب ریشههای تامگرایی را بنویسد. زنی که فلسفه خوانده بود و در گروه کوچک مهاجران نیویورک ناشناخته بود... در سراسر زندگیاش تندمزاح بود، خیلی زود شرمنده میشد و در داوریهایش سختگیر و بیصبر بود... روی میز کارش عکسهایی از مارتا کوهن آرنت، هاینریش بلوکر و مارتین هایدگر وجود داشت
...
دو سال بعد از مرگ مادر، برای فرار از خدمت سربازی هر کاری از دستش برآمد کرد... در ۳۲ سالگی یک سخنور قدرتمند است. از عمق وجود خود درباره «آلمان» حرف میزند... تمامی حوادث عظیم و تکاندهنده دنیا از کلام شفاهی برآمده است و نه از کلام مکتوب... با حرارت فریاد میزد که «فردی مقتدر برای نجات میهن» نیاز است و نازیها به پشتگرمی گروههای ناسیونالیست، برایش هورا میکشیدند... ارزش پول آلمان تا حد یک میلیون مارک به ازای هر دلار کاهش یافته بود
...
علیرغم اینکه دور از انقلاب به سرودن شعرهای عاشقانه پایبند ماند، داراییاش را از دست داد، مهاجرت کرد، دختر کوچکش را فقر و گرسنگی بلیعد و دختر بزرگش به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد، همسرش تیرباران شد و از خانوادهاش تنها یک نفر باقیماند... شاعر ذاتا مهاجر است، حتی اگر در روسیه باشد، مهاجری از ملکوت آسمان و از بهشت زمینی طبیعت... نه مردم مصیبتاند و نه توقعشان. چیزی که توقع مردم را مصیبتبار میکند این است که همیشه در آن امر و نهی هست
...
بعضی از مردم هنوز به تصویر هیتلر زاهد باور دارند و از آن به عنوان سلاحی علیه مذهب استفاده میکنند... پاپ بندیکت عضو پیشین جوانان هیتلر بود... پیشوا واقعا مذهبی ولی کاملا ضدمسیحی است. او در مسیحیت نشانهای از نابودی میبیند... کدام توصیف از هیتلر درست است؟... او عیسای شلاق به دست را ستایش میکرد و او را جنگجویی آریایی میدانست که با یهودیان به اصطلاح اهریمنی مبارزه کرد ولی کاملا مخالف عیسایی بود که به پیروانش میگفت دشمنانشان را دوست بدارند
...
قدم برداشتن در زمینه تاریخنگاری با ذهنیت از پیش شکل گرفته، نویسنده را به سمت تبلیغات سوق میدهد.... با نبود یا کمبود اسناد تاریخی مواجه هستیم... به مجموعه اسناد حضرت امام(ره) که در سازمان اطلاعات و امنیت کشور وجود داشت، دسترسی پیدا کردیم... کار پژوهشگر تاریخ، قضاوت کردن نیست... سعی کردهام توجه به روابط علت و معلولی را رعایت و حوادث را تا جایی که اسناد و مدارک اجازه میداد، روشن کنم... سعی کردهام به جزئیات اهمیت بدهم. این جزئیات است که میتواند شناخت ما را بیشتر بکند
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
دختری نوجوان، زیبا و در آستانه بلوغ است و به خاطر فقر خانوادهاش در یک محله بدنام زندگی میکند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری میشود اما خجالت میکشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ بهرغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است
...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزههای غریزی در انسانها نیست، بلکه صرفاً پدیدهای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز میشود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنشها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرالها و فاشیستها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند!
...
سنت حشرهشناسی در ایران به دانشکدههای کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت میپردازند... جمله معروفی وجود دارد که میگوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت میکنیم که میشناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بیشک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سمپاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ میکند... دولت چین در سالهای بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونهبرداری من در ایران را باطل کرد
...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحرانهای ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحرانهای شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راهحل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملتها برای خروج از تمامی آن بحرانها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونیشان صادق باشند، سپس مسئولیتها را بپذیرند و در نهایت محدودیتهایشان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند
...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیتها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که میروند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی میدهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بستههای معیشتی کمکشان میکنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمیشود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه
...