بی گمان، تهمتی به یوزف کی. زدهاند زیرا یک روز صبح بی آنکه خطایی از او سرزده باشد، توقیفش کردند... در موقعیت متهمی است که تحت تعقیب است، ولی در عین حال آزاد است: می تواند به کارهایش بپردازد، ولی هر آن منتظر پاسخ دادن به احضاریههایی باشد که بعداً برایش خواهند فرستاد... به دادگاهی احضارش میکنند که جلساتش در آخرین طبقه ساختمانی تاریک و مخوف در محله فقیرنشین شهر برگزار میشود.
...
جزو قبیلهای پرجمعیت است که به نظر میآید اعضای آن کاملاً به انسانها شبیهاند. آن سگ هیچگونه تصوری از آسمان ندارد؛ و اما آنچه جستجو میکند شیوه رفتاری است که او را از چنگال پریشانی این جهان نجات بخشد. اما سگها، اگرچه همگی در جستجوی رویهای مشابهاند، همه به یک شکل عمل نمیکنند. سگهایی برتر وجود دارند، سگهای موسیقیدان... دیوار ناتمام خواهد ماند، و انسان خود ناتمام است.
...
پسری جوان به نام کارل به دنبال ماجرای ناگواری با کلفت پدر ومادرش، مجبور شده است پدر و مادر و آلمان را ترک گوید و به آمریکا مهاجرت کند... به حرفههای گوناگون دست میزند... تا روزی که سرانجام با «تئاتر بزرگ طبیعت» در اوکلاهما روبرو میشود... به هر انسان کاری که مایل و قادر به انجام دادن آن باشد واگذار میشود، حال هرکاری که باشد.
...
گرگور سامسا، که بازاریاب است و از زمان ورشکستگی پدر تنها متکفل مخارج خانواده به شمار میآید، خوش وقت است از این که میتواند با کار خود برای خواهرش، که شیفته موسیقی است، وسایل ادامه تمرین ویولون را فراهم آورد...به صورت حشرهای غولآسا در آمده است، بیآنکه این دگرگونی بیرونی به کمترین شکلی روح تشنه نیکی و آکنده از مهربانیاش را تغییر داده باشد.
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
«خرد»، نگهبانی از تجربههاست. ما به ویرانسازی تجربهها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامهنگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاطخلوت منتظر میماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!»
...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارتها» نبود... سیستم آموزشی دولتهای مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا تودهها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که تودههای «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و بهعلاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت میکنند
...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی میپردازد که در آنها قضاوتها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیتهای قبل از فرآیند تصمیمگیری حتی اگر کاملاً بیربط باشند، میتوانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیرگذار باشند... یکی از راهحلهای اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوتهای انسانی با قوانین یا همان الگوریتمهاست
...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوههای مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماقکشی و کلاهبرداری امرار معاش میکند... لمپن امروزی میتواند فرزند یک سرمایهدار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپنها را ذخایر انقلاب» نامید
...
نقدی است بیپرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بیمعنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسندهی کتاب میتازد و او را کاملاً بیاطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف میکند... او در این کتاب بیاعتنا به روایتهای رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است
...