جان استوارت میل

03 خرداد 1385

جان-استوارت-میل

در پنتون‌ویل (در حومه لندن) به دنیا آمد. پدرش، مولف تاریخ هندِ تحت حکمرانی بریتانیا و معاون اداره بازرسی دیوان هند بود و جان را تحت تعلیم و تربیت شدید و سختی قرار داد. او پیش از رسیدن به سن ده سالگی، زبانهای یونانی و لاتین را به خوبی فراگرفت و از سن مزبور شروع به آموختن علم منطق کرد، و هنگامی که یازده سال بیشتر نداشت نمونه چاپی کتاب پدرش (تاریخ هندِ تحت حکمرانی بریتانیا) را مطالعه کرد. وی از دوران کودکی با جرمی‌بنتام و دیوید ریکاردو اقتصاددان آشنایی داشت و در سنین نوجوانی در تمامی فعالیتهای سیاس


جان استوارت میل(John Stuart Mill (1806-1853 برجسته‌ترین عضو در گروه فیلسوفان قرن نوزدهم میلادی بریتانیاست که نظریه فایده‌گرایی را عرضه کرده و رواج دادند. او اصلاحگر اجتماعی، مدافع آزادی فردی و سیاسی و یک فیلسوف و عالم بزرگ منطق به شمار می‌آید. رساله‌اش تحت عنوان درباره آزادی که در 1859 به چاپ رسید، پیرامون نظامهای حکومت و قانون است. او در مقدمه این رساله، می‌گوید: «تنها آزادی که شایسته این نام است، آزادی بر پیگیری نفع شخصی ما به طریق دلخواه است، البته تا وقتی که در صدد محروم کردن دیگران از آزادیشان برنیامده‌ایم یا مانع تلاش آنان برای دستیابی به آن نشده‌ایم.» نقطه شروع فلسفه او، مطالعه اثر جرمی بنتام بود، آن اصلاحگر رادیکال که برای نخستین بار نظریه «بیشترین سعادت برای بیشترین مردم را» به عنوان یک اصل اخلاقی اشاعه داد. این اصل مشهور به «اصل سودمندی» شد. بتنام و جیمز میل (پدر جان‌استوارت میل) همراه با یکدیگر جنبشی را رهبری کردند که تلاش می‌کرد تا وسایل عملی، قانونی و سیاسی تحقق اصل مزبور را فراهم سازد. واژه «فایده‌گرایی» که زمانی برای اشاره به نظریه اخلاقی او دارد که جان‌استوارت میل در کتاب فایده‌گرایی (1) خود، که در 1861 چاپ شد، آن را بازنگری و اصلاح کرد. اثر عمده او در علم منطق، موسوم به نظام منطق، نخستین بار در 1843 چاپ شد. وی در اواخر عمرش کتاب اسارت زنان (2) را نگاشت که دفاع جانانه‌ای از تساوی زن و مرد است.

جان استوارت میل

جان‌استوارت میل در پنتون‌ویل (در حومه لندن) به دنیا آمد. پدرش، مولف تاریخ هندِ تحت حکمرانی بریتانیا و معاون اداره بازرسی دیوان هند بود و جان را تحت تعلیم و تربیت شدید و سختی قرار داد. او پیش از رسیدن به سن ده سالگی، زبانهای یونانی و لاتین را به خوبی فراگرفت و از سن مزبور شروع به آموختن علم منطق کرد، و هنگامی که یازده سال بیشتر نداشت نمونه چاپی کتاب پدرش (تاریخ هندِ تحت حکمرانی بریتانیا) را مطالعه کرد. وی از دوران کودکی با جرمی‌بنتام و دیوید ریکاردو اقتصاددان آشنایی داشت و در سنین نوجوانی در تمامی فعالیتهای سیاسی و اصلاحگرانه‌ای که پدرش به اتفاق دیگران انجام می‌داد، شرکت می‌کرد. در 1823، به عنوان کارمند کمپانی هند شرقی استخدام شد و در اداره بازرسی که پدرش در آنجا کار می‌کرد، مشغول به کار شد. پیش از اینکه به سن بیست سالگی برسد مقالاتی [برای مجلات] می‌نوشت و در مباحثات و مناظرات سطح بالا شرکت می‌کرد. زندگینامه او به قلم خودش حاوی شرح کامل و شیرینی از سالهای اولیه زندگی اوست.

در سن بیست سالگی دچار افسردگی روحی شدیدی شد که آن را به نوعی کمبود عواطف نسبت داد. بهبود او از این بیماری موقعی شروع شد که پس از مطالعه کتابی، از فرط تأثر اشک از چشمهایش جاری شد و در این مرحله بود که پی برد احساسات عمیق خود را کاملاً از دست نداده است. پس از اینکه اشتیاقش به زندگی زنده شد، دوباره توانست با شور و شوق کار کند. به مطالعه آثار تامس کارلایل (منتقد بسیار خرده‌گیر از بنتام) و آگوست کنت فیلسوف مکتب فلسفه تحققی (3) علاقه‌مند شد. در 1830 با خانم هاریت تیلور آشنا شد و در 1850 با او ازدواج کرد، یعنی دو سال پس از مرگ شوهر اول خانم تیلور. هاریت در بسیاری از کارهای فکری جان استوارت میل با او همکاری کرد و مشترکاً کتاب "درباره آزادی" را در زمانی به انجام رساندند که هاریت سلامتی جسمانی خود را به سرعت از دست می‌داد. هاریت در اثر بیماری سل در سال 1858 در آوینیون درگذشت و استوارت میل نیز عمر باقیمانده‌اش را در همانجا سپری کرد تا هدفهای مشترک خود و هاریت را به انجام رساند. جان‌استوارت میل در 1873 در آوینیون دیده به روی زندگانی فروبست.

50 فیلسوف بزرگ. دایانه کالینسون. محمد رفیعی مهرآبادی. انتشارات عطایی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...