موریانه­‌ها یا لاک‌پشت‌ها؟ | خبرآنلاین


دیروز مراسمی برگزار شد در خانه پدری مرحوم جلال آل‌­احمد، به مناسبت صدمین سالگرد تولد او و با هدف بازدید از پیشرفت عملیات مرمت و بازسازی این خانه، خانه‌­ای تاریخی متعلق به دوره قاجار که ۱۵ سال پیش در اختیار «سازمان» و بعداً «وزارت» میراث فرهنگی قرار گرفت تا پس از مرمت و بازسازی، به یک نهاد فرهنگی همگانی در محله پاچنار تهران تبدیل شود.

خانه پدری مرحوم جلال آل‌ احمد

مراسم بازدید از ساعت سه تا شش عصر طول کشید، بالغ بر ۵۰ نفر مشتاق با دلی پرامید، چشمانی پرشوق و لبانی پر از سپاس در مراسم شرکت کردند، ولی...؟

خانه پدری مرحوم جلال آل‌­احمد

به احتمال زیاد در تاریخ‌ها نوشته خواهد شد که در قرن ۱۵ هجری شمسی در ایران چیزکی وجود داشت به نام «وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی» و چیزکتری به نام «صندوق توسعه صنایع دستی و فرش دستباف و احیاء و بهره‌برداری از اماکن تاریخی و فرهنگی»، موجوداتی با اندام‌های درشت و ساختارهای ستبر، با ورودی‌های کلان و پرخرج، ولی خروجی‌ها...؟

خانه پدری مرحوم جلال آل‌­احمد،

آنچه ازین بازدید حاصل شد، این بود که موریانه‌ها در کارند و لاکپشت‌ها بیکار. کدامیک موفق‌ترند؟ به احتمال زیاد، نقش لاکپشت‌ها در تخریب بناهای تاریخی، مهمتر از نقش موریانه‌ها خواهد بود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...