موریانه­‌ها یا لاک‌پشت‌ها؟ | خبرآنلاین


دیروز مراسمی برگزار شد در خانه پدری مرحوم جلال آل‌­احمد، به مناسبت صدمین سالگرد تولد او و با هدف بازدید از پیشرفت عملیات مرمت و بازسازی این خانه، خانه‌­ای تاریخی متعلق به دوره قاجار که ۱۵ سال پیش در اختیار «سازمان» و بعداً «وزارت» میراث فرهنگی قرار گرفت تا پس از مرمت و بازسازی، به یک نهاد فرهنگی همگانی در محله پاچنار تهران تبدیل شود.

خانه پدری مرحوم جلال آل‌ احمد

مراسم بازدید از ساعت سه تا شش عصر طول کشید، بالغ بر ۵۰ نفر مشتاق با دلی پرامید، چشمانی پرشوق و لبانی پر از سپاس در مراسم شرکت کردند، ولی...؟

خانه پدری مرحوم جلال آل‌­احمد

به احتمال زیاد در تاریخ‌ها نوشته خواهد شد که در قرن ۱۵ هجری شمسی در ایران چیزکی وجود داشت به نام «وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی» و چیزکتری به نام «صندوق توسعه صنایع دستی و فرش دستباف و احیاء و بهره‌برداری از اماکن تاریخی و فرهنگی»، موجوداتی با اندام‌های درشت و ساختارهای ستبر، با ورودی‌های کلان و پرخرج، ولی خروجی‌ها...؟

خانه پدری مرحوم جلال آل‌­احمد،

آنچه ازین بازدید حاصل شد، این بود که موریانه‌ها در کارند و لاکپشت‌ها بیکار. کدامیک موفق‌ترند؟ به احتمال زیاد، نقش لاکپشت‌ها در تخریب بناهای تاریخی، مهمتر از نقش موریانه‌ها خواهد بود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...