در خبرها آمده بود که رضا امیرخانی، در گفتگویی کوتاه با فارس اعلام کرده است: "این روزها دنبال شغل دیگری به جز نوشتن است."

همچنین او در اظهاراتی شگفت‌انگیز گفته است: "من به معنای حرفه‌ای کلمه نویسنده نیستم. هر کارم که تمام می‌شود؛ می‌گویم که کار بعدی و بهتر بگویم شغل بعدیم چه خواهد بود." وی سپس ادامه داده است: "یکی از تفریحات زیبا و خوبی که انقلاب به ما یاد داد؛ این بود که کتاب‌ها و مجلاتی که به دست‌مان می‌رسد؛ یا به ما هدیه می‌شود؛ یا خود از آن‌ها استفاده کرده‌‌ایم؛ را با ماشین به روستاهای کشور ببریم و بین جوانان پخش کنیم. این بهترین تفریحی است که من به همراه تعدادی از دوستان هر ساله از آن لذت فراوان می‌بریم."

در همین حال؛ و با توجه به پخش قریب‌الوقوع و گسترده‌ی این اظهارات از رسانه‌های فراگیر ملی و فراملی؛  ذیلاً و  پیشاپیش! بازتاب احتمالی این خبر در میان اصحاب هنر، فرهنگ و سیاست؛ جهت تنویر افکار عمومی منتشر می‌گردد:

دکتر لاریجانی رئیس مجلس در پاسخ به این سوال که آیا به نظر او امیرخانی با این اظهارات قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را دارد؛ گفت: اگر ایشان فکر می‌کنند می‌توانند چند کتابی که نوشته‌اند را به عنوان مدرک تحصیلی تلقی کنند و فضای ذهنی جامعه را دچار یک نوع از هم گسیختگی فلسفی کنند و تحت عنوان دکتر در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند؛ باید بدانند مجلس هوشمندانه و مقتدر جلوی این اقدامات خواهد "ایستاد".(همچون همیشه).

محمد حسین صفار هرندی وزیر ارشاد هم گفت: این اتفاقات مربوط به "دولت قبل" است؛ شما آمار نویسندگان بیکار در این دولت را با تمام دولت‌های قبل و بعد از انقلاب مقایسه کنید؛ پی به جایگاه رسانه‌های بیگانه در تخریب تلاش شبانه‌روزی دولت خواهید ‌برد.
در همین باره محسن پرویز معاون فرهنگی ارشاد؛ ضمن اظهار خرسندی از این موضوع، از آمادگی فوری این وزارتخانه برای ایجاد یک "معاونت جدید" و استفاده از امیرخانی در یکی از پست‌های این معاونت خبر داد.

یکی از بزرگان انجمن قلم نیز در مصاحبه‌‌ی غیابی با کتاب نیوز (ایشان اصولا با کتاب نیوز مصاحبه نمی‌کنند) گفت: هر چند خیلی دیر شده اما قابل تقدیر است. من از همان اول هم می‌دانستم این "جوان" این کاره نیست. بارها هم گفته بودم که دوستان روی حساب حسادت و این چیزها گذاشته بودند. البته من به این "جوان" حق می‌دهم که در آن هوای گرم انجمن قلم که تابستانها حتی یک کولر نداشت؛ توهم نویسندگی پیدا کند. تمام تلاش من هم برای نصب کولر در انجمن قلم همین بود که این توهمات برای هیچ "جوانی" ایجاد نشود. اما با این حال حاضرم این "جوان" را به شاگردی قبول کنم.
شایان ذکر است که هزار و پانصد و سی و سومین جلسه‌ی هیات مدیره انجمن قلم که به این موضوع و موضوعات دیگر "جهان ادبیات فارسی" اختصاص داشت؛ باز هم به رسمیت نرسید.

فرج الله سلحشور نیز ضمن اظهار تاسف از این موضوع گفت: قبل از اینکه امیرخانی این حرف را بزند؛ من خودم پیشنهاد نقش یوزارسیف را به او داده بودم. امیرخانی هم ریشش به یوزارسیف می‌خورد هم موهایش.

فاطمه رجبی : من از همان اول دست شیطان را به وضوح در آثار این مفسد فی‌الارض می‌دیدم. کسی که در داستانهایش یک رزمنده را می‌برد آمریکا راننده‌ی آژانس می‌کند در هیچ جای جامعه‌ی مهدوی محمودی جای ندارد. شاید دوستانش در جناح افساد طلب بتوانند برایش کاری کنند. خلایق هر چه لایق!

عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما: حیف که بلد نیست 90 قسمتی بنویسد؛ مردم کلی بخندند. اگر بلد بود می‌توانستم یک کاری برایش دست و پا کنم. البته آقای سلحشور یک صحبت‌هایی ضمنی در مورد سریال یوسف با من کرده که باید ببینیم نظر خود امیرخانی چیست!

دکتر الهام سخنگوی دولت، وزیر دادگستری و غیره: این هم یک توطئه‌ی دیگر از جناح مقابل برای القای وجود بیکاری در دولت نهم است. لابد می‌خواهند همین را توی بوق کنند بگویند یک نویسنده توی این مملکت کار ندارد؛ آن وقت فلانی چند تا شغل دارد و باید استعفا بدهد. زهی خیال باطل؛ ما کلا در دولت نهم چیزی به نام استعفا نداریم.

سید محمد خاتمی: اگر شرایط مرا بپذیرد؛ حاضرم برای تفریح هم که شده، در یک رقابت انتخاباتی سالم با او وارد عرصه شوم.

انجمن لیموزین داران منتهتن: امیرخانی هر وقت بخواهد ما اینجا برایش کار داریم.

قاضی مرتضوی: (ما اصولاً غلط می‌کنیم از زبان قاضی مرتضوی شوخی شوخی حرف بزنیم!)

احمدی مقدم فرمانده‌ی نیروی انتظامی: من از ایشون بابت معرفی "تفریحات سالم" ممنونم و از باقی هنرمندا خواهش می‌کنم برای تفریح هر مهمونی رو نرن. مراقب باشن کسی ازشون عکس و فیلم نگیره که فردا بلوتوث بشه دست همه بیفته!

جواد شمقدری مشاور هنری رئیس جمهور: تا 3سال دیگر مشکل ادبیات داستانی را هم مثل مشکل سینما به طور کامل و به صورت ریشه‌ای حل می‌کنیم.

اسفندیار رحیم مشائی معاون رئیس جمهور: ایشون به جای این تفریحات غیر توریستی، باید بیاد پیش من بشینه من سه چهار ساعت براش حرف بزنم لذت ببره. براش بگم سرمایه‌گذار‌ی‌های خداوند در این مملکت کیا بودن! براش بگم فرشته از کجا میاد!

کروبی: من این جوان رو نمی‌شناسم؛ اما اگر بخواد "کاندید" بشه برای ریاست جمهوری؛ اولا من به کاندید شدن کسی کار ندارم و از طرف حزب اعتماد ملی خودم کاندید می‌شم. دوما هر چی بگه می‌ده من 50 تومان بالاترشو می‌دم. البته ایشون رقیب من به حساب نمی‌یان؛ رقیب من فقط احمدی نژاده.

محمد باقر قالیباف شهردار تهران: حیف که درباره‌ی ترافیک تهران مدیریت واحد را به شهرداری نداده‌اند! اما در هر حال در سازمان فرهنگی هنری شهرداری، چیزی که زیاده کاره. البته ایشان می‌تونند طرح داستانی برای انیمیشن‌های آق پیشولی و آقای پاکی و قند عسل هم بنویسند.

سید مهدی خاموشی رئیس سازمان تبلیغات: من که به شخصه ایشان را به جا نمی‌یارم!

حسن بنیانیان رئیس حوزه هنری: من خودم یک "مدیر فرهنگی" هستم و بارها هم به این نکته تاکید کردم. همین اواخر در جشنواره‌ی طنز مکتوب دو سه بار به این نکته اذعان کردم. تولید تفریحات سالم و کار فرهنگی کار هر کسی نیست و نیاز به مدیریت فرهنگی قوی و هوشمند و کارآمد دارد.

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...