رمان «خاطرات زن مطلقه» نوشته هیفاء بیطار و ترجمه‌ سیدمهدی حسینی‌نژاد از سوی نشر نیماژ منتشر شد.

به گزارش مهر، هیفاء بیطار، نویسنده سوری و از محبوب‌ترین نویسندگان عرب است.
راوی صندوقچه خاطراتش را باز می‌کند و به صورت تصادفی برگه‌ای از آن را بر می‌دارد و بر پیشانی می‌گذارد. سپس فیلم و ماجرای آن برگه برای نویسنده به صورت تصویری و برای مخاطب به شکل نوشتاری ارائه می‌شود. همه چیز خوب است. راوی همسرش را دوست دارد. همسرش نیز او را خیلی دوست دارد. زندگی آنها جریان دارد تا اینکه دچار اختلافات زیادی می‌شوند و اختلافات کار آنها را به دادگاه می‌کشاند و قهرمان زن داستان ما تصمیمی می‌گیرد که با نظر همه افراد دور و برش فرق دارد؛ تصمیمی که… این کتاب در ۱۲ فصل روایت می‌شود و هیفاء بیطار نویسنده این کتاب از محبوب‌ترین نویسندگان عرب‌زبان محسوب می‌شود.


هیفاء بیطار متولد ۱۹۵۸؛ پزشک و نویسنده سوری، متولد لاتکیاست. پدرش مدرس زبان عربی و مادرش معلم فلسفه بود. وارد دانشکده پزشکی شد و تحصیلاتش را با تخصص چشم‌پزشکی به پایان رساند. بیطار تاکنون ۱۰ رمان و یازده مجموعه داستان منتشر کرده که در دنیای عرب با استقبال زیادی مواجه شده و به بسیاری زبان‌ها ترجمه شده‌اند. او چند جایزه معتبر ادبیات عرب را در کارنامه دارد از جمله: جایزه‌ی ابوالقاسم الشابی کشور تونس.

نشر نیماژ رمان «خاطرات زن مطلقه» نوشته هیفاء بیطار را با ترجمه‌ای از سید مهدی حسینی‌نژاد، در شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه، ۱۰۲ صفحه و قیمت پشت جلد ۱۴ هزار و ۹۰۰ تومان روانه بازار نشر ایران کرد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...