«جهان و زبان در اندیشه ویتگنشتاین» به قلم طالب جابری منتشر شد.

ایرنا- لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین (Ludwig Josef Johann Wittgenstein) فیلسوف اتریشی قرن بیستم (۱۸۸۹ تا ۱۹۵۱) بود که مباحث متعدد و متنوعی را در فلسفهٔ ریاضی، فلسفهٔ ذهن و بیش از همه فلسفه زبان گشود.

فلسفه ویتگنشتاین را می‌توان پژواکی از تحولات زبانی دانست که از اواخر سده نوزدهم، پدیدار شد. او تنها فیلسوفی بود که تمام آرا و آثارش بر محور زبان استوار و معتقد بود که تمام فلسفه، نقادی زبان است. ویتگنشتاین ساختار زبان را بیانگر نحوه اندیشه ما در مورد عالم واقعی می‌دانست و به این ترتیب فلسفه در نظر او نوعی درمانگری بود و فیلسوف هم کسی که بیماری‌های فهم انسان را علاج می‌کند.

طالب جابری (متولد ۱۳۶۵) با سابقه پژوهش و ترجمه در حوزه فلسفه در کتاب جهان و زبان در اندیشه ویتگنشتاین (چقدر عجیب است که جهان باید وجود داشته باشد) ، نگاهی اینچنینی به مساله حیرت دارد:

آیا در عالم امروزی ما امکان حیرت وجود دارد؟  آیا سیب تراریخته‌ای که ساختار ژنتیکی‌اش دستکاری شده است و می‌توان آن را به قیمت هر کیلو ۶۵۰۰ تومان خرید، ما را حیرت زده می کند؟ آیا افتادن سیب از درخت پس از نیروی گرانشی نظریه نیوتن و پس از خمیدگی فضا-زمان انیشتین و پس از نظریه ریسمان‌ها حیرت انگیز است؟ در دوران ما چه چیز مایه حیرت است و چگونه؟ (ص. ۵۰)

 این کتاب نشان می‌دهد وجود جهان در اندیشه ویتگنشتاین حیرت‌انگیز است و این حیرت از مرزهای زبان می‌گذرد: در زبان بیان درست معجزه وجود جهان- هرچند این خودگذارهای در زبان نیست- وجود خود زبان است. این عبارت شاید غریب ترین و دشوارفهم‌ترین عبارت در کل نوشته‌های ویتگنشتاین باشد.

جابری در مقدمه اثر خود ابتدا از حیرت و این مقوله نزد فیلسوفان و اندیشمندان می‌گوید و معتقد است: عمر سخن از تجربه حیرت به اندازه عمر تفکر فلسفی نظام‌مند است. از ارسطو که می‌گفت آدمی از راه حیرت، فلسفه ورزی را آغاز کرده تا عطار که ششمین وادی از هفت وادی عرفان را حیرت می‌داند.

نویسنده همچنین به این مساله اشاره دارد که بسیاری از پژوهشگران فلسفه با اشاره به اینکه نظریه‌های زبان ویتگنشتاین مشهور است علاقه‌ای به  سخن گفتن از جایگاه حیرت نزد این فیلسوف ندارند حال آنکه او معتقد است آنچه رازآمیز است این نیست که جهان چگونه است بلکه این است که جهان هست.

به همین دلیل است که جابری، ویتگنشتاین را نه در مقام محققی دانشگاهی بلکه در مقام متفکری بررسی می‌کند که از حیرت می گوید چون او با حیرت به جهان می نگرد باید با حیرت از او خواند و شنید. البته نویسنده روشن می‌کند حیرت ویتگنشتاین از جهان، همانند حیرت مارتین هایدگر (فیلسوف آلمانی، ۱۸۸۹ تا ۱۹۷۶)‌ از وجود، زمینی است و در این مفهوم با حقایقی از عالم بالا و سیر و سلوک معنوی روبرو نیستیم.

نویسنده در پرداختن به مساله حیرت نزد یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان قرن بیستم از نظریه های فلسفه زبان او غافل نمی شود و معتقد است رویارویی او با راز آمیزی جهان با مواجهه او با مرزهای زبان همراه است و به همین دلیل، هنگام تحلیل، مسائل فلسفی را از منظر زبان و زبان مندی انسان می‌بیند.

کتاب جهان و زبان در اندیشه ویتگنشتاین (چقدر عجیب است که جهان باید وجود داشته باشد) در سه بخش نوشته شده است؛ آغاز ویتگنشتاین یک تجربه بنیادین، جهان از منظر ابدیت و وجود زبان، زبان وجود.

این کتاب را نشر ققنوس در ۱۱۸ صفحه و شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت 15هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...