رمان «دیو کوکی و دلبر» نوشته نانسی کمپل الن با ترجمه بیتا ابراهیمی توسط انتشارات پیدایش منتشر شد.

به گزارش مهر، کتاب پیش‌رو یکی از عناوین مجموعه «عاشقانه‌های عجیب» است که پیدایش منتشر می‌کند. این‌ ناشر پیش‌تر کتاب‌های «تا چشم کار می‌کند لاکپشت»، «دختران کطولحو»، «سایه‌های کطولحو»، «ظهور فرانکشتاین۱»، «ظهور فرانکشتاین ۲»، «افلیا»، «زوال»، «این دختر نامرئی نیست»،‌ «سرخی خون سفیدی برف»، «بچه‌های خاص خانه خانم پریگرین»، «مانستر»،‌ «هیولایی صدا می‌زند»، «یعقوب را دوست داشتم»، «ما یک نفر»، «رویای دونده»، «بازداشتگاه متروک»، «پیامک عوضی» و «جانور» را از این‌مجموعه چاپ کرده است.

نسخه اصلی «دیو کوکی و دلبر» در سال ۲۰۱۶ منتشر شده و در گروه ادبیات فانتزی قرار می‌گیرد.

«دیو کوکی و دلبر» در ۳۵ فصل نوشته شده و داستانش درباره دختری جوان به نام لوسی پیکت است که به عمارت بلکول می‌رود تا به دخترعموی بیمارش کمک کند. لوسی با ورود به عمارت، متوجه می‌شود روحی ناآرام در این‌مکان پرسه می‌زند. از طرف دیگر شایعاتی هم درباره گرگ‌نماها به گوشش می‌رسد؛ همین‌طور خون‌آشام‌هایی که از شمال نزدیک می‌شوند.

صاحب عمارتی که دخترعموی لوسی در آن بستری است، مرد بداخلاقی به‌نام لرد مایلز است که هیچ‌وقت به مهمانانش روی خوش نشان نمی‌دهد و لوسی متوجه می‌شود رازی را از او پنهان می‌کند. لوسی به مایلز مشکوک می‌شود چون این‌ مرد از مرگ مرموز همسرش کلارا و خواهرش ماری عصبی و برآشفته است. در حالی که لوسی به مرد مرموز مشکوک شده، به او کمک می‌کند تا آرامش را به عمارت برگرداند اما این‌سوال مهم هم در ذهنش شکل گرفته که آیا می‌تواند این مرد یا دیو را دوست داشته باشد؟...

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

لوسی گفت: «من فکر می‌کنم این افرادی که مرده‌اند، مرگ طبیعی نداشته‌اند. پس این شایعاتی که شنیده‌اید درست باشند یا غلط، مسائلی درباره این مرگ‌ها وجود دارد. لطفا راحت صحبت کنید.»
هیزل لحظه‌ای لبش را گزید و به شعله‌هایی که در شومینه می‌رقصیدند خیره شد. «ارواحی که به دلیل خشونت مرده‌اند اغلب به دنبال کسانی می‌روند که فکر می‌کنند می‌توانند به آنها کمک کنند، و وقت زیادی صرف می‌کنند تا عدالت برای کسانی که کشته شده‌اند، اجرا شود.»
«یعنی چقدر وقت صرف می‌کنند؟»
«بین شش ماه تا یک‌ سال. گاهی هم بیشتر. به شرایط بستگی دارد و به نظر به همین دلیل است که مسائلی از این دست وجود دارد که سال‌ها و گاهی چند دهه ادامه می‌یابد. تفاوت در زمان ماندن ارواح باید منطقی داشته باشد، اما من کسی را نمی‌شناسم که بتواند این دلیل و منطق را توضیح دهد. و به هرحال هرکدام از دیدارهای ارواح مدت معین و محدودی دارد.»
لوسی اخم کرد و فکر کرد. «حالا می‌فهمم که چرا ماری خیلی نمی‌ماند. تعجب می‌کردم که وقتی آن‌قدر واضح ظاهر شده بود و می‌خواست چیزی به من بگوید،‌ زود ناپدید می‌شد.» او مکثی کرد. «دقیقا شش ماه از مرگ کلارا و ماری می‌گذرد.»
هیزل به لوسی نگاه کرد. «اگر خواهر لرد می‌خواهد پیامش را برساند، فرصت چندانی در اختیار ندارد.»
«چرا لیدی بلکول مرحوم اینجا ظاهر نمی‌شود؟»
«ایشان قبل از لیدی مارت فوت کردند؟»
«چیزی درباره ویژگی‌های شخصیتی ایشان می‌دانید؟»

این‌کتاب با ۴۴۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۶۲ هزار تومان منتشر شده است.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...