آرتور-کانن-دویل

تحصیلات پزشکی را در دانشگاه ادینبورگ به پایان رساند، سپس در سمت پزشک نیروی دریایی به دریاهای شمال و سواحل افریقا سفر کرد، در اردوی سودان در افریقا و پس از آن در جنگ جهانی اول شرکت کرد و در ضمن به نویسندگی روی آورد و به نوشتن داستان‌های جنایی پرداخت... او میهن‌­پرستی واقعی بود و نوشته‌هایی در تبلیغ حس میهن‌پرستی نیز انتشار داد، از جمله «علل و رهبری جنگ جهانی» که موجب شد به دریافت لقب سر Sir و مقام نجیب‌زادگی مفتخر شود.

سر آرتور کانن دویل، Doyle, Sir Arthur Conan رمان­‌نویس انگلیسی (1859-1930) در اسکاتلند زاده شد و تحصیلات پزشکی را در دانشگاه ادینبورگ به پایان رساند، سپس در سمت پزشک نیروی دریایی به دریاهای شمال و سواحل افریقا سفر کرد، در اردوی سودان در افریقا و پس از آن در جنگ جهانی اول شرکت کرد و در ضمن به نویسندگی روی آورد و به نوشتن داستان‌های جنایی پرداخت. اولین داستانش در این زمینه به نام "مطالعه‌­ای در جامه سرخ"A Study in Scarlet در 1887 منتشر شد که اولین بار شخصیت مشهور داستانها و کارآگاه مخلوق او را معرفی می­‌کرد. این اثر که با استقبال بسیار همراه شد، دویل را بر آن داشت که دنباله طبابت را رها کند و یکباره به ادبیات روی آورد. شهرت اصلی کانن دویل به سبب خلق قهرمان معروف خود "شرلوک هولمز" Sherlock Holmes است که سرگذشت او یک سلسله داستان‌های جنایی و کارآگاهی را تشکیل می­‌دهد، از آن جمله است: "ماجراهای شرلوک هولمز" The Adventures of Sherlock Holmes، "خاطرات شرلوک هولمز" The Memoirs of Sherlock Holmes و مانند آن که غالباً میان سالهای 1891 و 1925 نوشته شده و شامل ده داستان است.

شرلوک هولمز قهرمان داستان‌های کانن دویل چنان محبوبیتی یافت که به صحنه تئاتر نیز کشیده شد. دویل جز داستان‌های کارآگاهی و جنایی تعداد فراوانی رمان تاریخی منتشر کرد، از آن جمله است: "میکاکلارک"
Micah Clarke (1889)، "گروهان سفید" The white Company (1890)، "فتوحات درخشان سرتیب جرارد" The Exploits of Brigadier Gerard (1896). دویل میهن‌­پرستی واقعی بود و نوشته‌هایی در تبلیغ احساس میهن‌پرستی نیز انتشار داد، مانند: "جنگ بزرگ بوئر" The Great Boer War (1900) که خود به عنوان پزشک در آن شرکت کرده بود. "جنگ در افریقای جنوبی" The War in South Africa (1902)، "علل و رهبری جنگ جهانی" Cause and Conduct of the World War. این آثار موجب شد که دویل به دریافت لقب سر Sir و مقام نجیب‌زادگی مفتخر شود. در 1900 "سرهنری ایروینگ" Sir Henry Irving یکی از کمدی‌های کانن دویل را برصحنه آورد که موفقیت شایانی به دست آورد و آن "تاریخچه واترلو" The Story of Waterloo بود. دویل در آخرین سال‌های زندگی به علم احضار ارواح و عالم اسرار توجه بسیار یافت و در این زمینه کتاب‌هایی انتشار داد، مانند: "مکاشفه‌ای تازه" A New Revelation (1918)، "سرگردانی احضار کننده روح" The Wandering of a Spiritualist (1921)، "سرگذشت احضار روح" History of Spiritualism (1926). آخرین داستان از سلسله داستانهای شرلوک هولمز به نام "دفتر خاطرات شرلوک هولمز" The Case-book of Sherlock Holmes در 1927 منتشر شد که این‌بار به صورت اول شخص مفرد نوشته شده بود و در درجه پایین‌تری از رمانهای قبلی قرار گرفت.

شرلوک هولمز، از نظر تاریخی اولین کارآگاه ادبیات جنایی عصر جدید است و کانن دویل از نخستین نویسندگان و مروج این نوع رمان که بر نویسندگان داستان‌های جنایی پس از خود تأثیر بسیار برجای گذارده است.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...