• 06 آذر 1402

    گتسبی-بزرگ-40-طرح-جلد-برگزیده

    گتسبی که در اصل قاچاقچی مشروبات الکلی‌ست؛ به خانه‌ی بزرگی در همسایگی معشوقه‌ی سابق‌ش که اکنون ازدواج کرده است، نقل مکان کرده و با برگزاری مهمانی‌های بزرگ اشرافی سعی در بازسازی جایگاه اجتماعی و ارائه شخصیتی جدید از خود دارد... در طراحی جلدها بیشتر از تصویر «دیزی»(معشوقه گتسبی)؛ «مهمانی»های بزرگ اشرافی و «اتومبیل» به عنوان سوژه‌های محوری، استفاده شده‌ است. جزئیات لباس‌ها در آمریکای دهه بیست میلادی، نوع آرایش و موی زنان و ارزش‌های جامعه آمریکایی در این طرح‌ها دیدنی‌ست ...

  • 19 مهر 1401

    خانم-دالووی-24-طرح-جلد

    کلاریسا دالووی در یک صبح روشن از ماه ژوئن بیرون رفت تا برای جشنی که همان شب در خانه‌اش برگزار می‌شد گل بخرد... ذهن کلاریسا از تصویر پیتر والش سرشار است، دوست دوران کودکی که کلاریسا آرزو داشت با او ازدواج کند و ‌بنا به خبری که داده‌اند،‌ به تازگی از هند بازگشته است... در حالیکه مشغول مرتب کردن خانه است، پیتر سر می‌رسد؛ میان آن دو هیجانهای فرو خورده و عمیقی جریان می‌یابد که با آمدن الیزابت، دختر کلاریسا، ‌متوقف می‌شود... روز به پایان می‌رسد و زمان جشنی که آن همه انتظارش را کشیده‌اند فرا می‌رسد ...

  • 03 مرداد 1400

    زنان-کوچک-35-طرح-جلد-برگزیده

    داستان زندگی چهار خواهر به نام‌های «مگ»، «بت»، «جو» و «امی» که بر اساس اتفاقات واقعی و تجربیات نویسنده و خواهرانش تنظیم شده ... دختران جوان آقای مارچ در غیاب پدر، با فقر، بیماری، خیانت و تنهایی مبارزه می‌کنند... با چهار شخصیت متفاوت، عاشق می‌شوند، درس می‌خوانند؛ به بازار کار وارد می‌شوند؛ ازدواج می‌کنند و در سایه‌ی همراهی مادری فهیم، مهارت‌های زندگی را با سختی و شیرینیِ توامان می‌آموزند... در این جلدها، تلقی متفاوت از پوشش و ظاهر دختران مارچ، در طول دهه‌های مختلف، جلب توجه می‌کند ...

  • 14 مرداد 1398

    جنگ-و-صلح-24-طرح-جلد

    پرنس آندری،‌ حالا پس از مرگ همسرش، عاشق "ناتاشا راستوف" شده است... ناتاشا شاید یکی از زیباترین آفریده‌های تولستوی و یکی از انسانی‌ترین و سحرانگیزترین آفریده‌‌های ادبیات جهان باشد... «نرینگی» میل به تغییر دادن دارد، دافعه اش غالب است، بر آنچه مغایر است حمله می برد! و با خود می خواند: چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد! ... «زنانگی» به درون خود کشیدن هیاهوست! آنجا که خشم ها رام می گردد و دلهره ها آرام می گیرد، او مهاجم را به درون خانه راه می دهد و در خود هضم می کند... مرد بی زن؟! جنگ با صلح!؟ ...

Loading
در میان این 20 کتاب، طرح گرافیکی جلد زیبای «گریستن»؛ جلدی از نسخه‌ی انگلیسی رمان ژاپنی «پلیس حافظه» اثر یوکو اوگاوا؛ طرح جلد رمان برنده‌ی جایزه پولیتزر، «پسران نیکل» با یک ایده‌ای عالی و اجرایی عالی‌تر؛ طرح جلد ساده و شگفت «تولد» اثر سزار آیرا، جلد «دیوار نیاکان» با یک طراحی فوق‌العاده؛ مجموعه جلدهای خوش آب‌ورنگ و فانتزی «تلماسه» اثر فرانک هربرت و طرح جلد پوستری «کارخانه» اثر هیروکو اویامادا‏‫ دیدنی‌تر هستند ...
ماجرای اسکروج پیر و خسیس و ملاقات عجیب و غریبش با روح «مارلی» شریک سابقش است... تغییر و تحولات اخلاقی او مخصوصا در برخورد با پسرک معلول کارمندش باب کراچیت ... بدجنسی و خساست نقش اول داستان، روح، کودک معلول، تاریکی شب و خواب، شادی بخشش و هدیه دادن، برف و زمان وقوع داستان که شب سال نوی مسیحی ست از جمله مضامین گرافیکی استفاده شده در این طرح‌هاست ...
آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته... بی‌تجربگی در زندگی، اعتمادی بی‌حد نسبت به دیگران در وی پدید می‌آورد... عاشق ناستازیا فیلیپوونا دختر زیبا ولی بدنام شده است... مردی جاه‌طلب است که به دلیل مزایایی که از این ازدواج برای وضع شغلی او حاصل خواهد شد در هوای آن است... خود را به مهلکه ماجرایی پرخطر می‌اندازد: نجات ناستازیا... اما دختر ژنرال به وی اظهار عشق می‌کند ...
هزار و نهصد و هشتاد و چهار اورول... خروجی غرب اثر محسن حمید... درباب زندگی مینیمالیستی یا خداحافظ وسایل اضافه... سرگذشت ندیمه‌ی مارگارت آتوود... ایکیگای: دلخوشی‌های کوچک زندگی... ابله باتومان... نیکوتین به روایت گرگور هنس‏‫ ... پاچینکوی مین جین‌لی و زنی با موهای قرمز اثر پاموک ...
در مرز ایالت ترانسیلوانیا، قلعه وحشتناک کنت دراکولا قرار دارد... شب‌ها از گورش برخاسته و به دنبال طعمه‌هایش می‌گردد... در نور مهتاب به سراغ لوسی جوان می‌آید و پس از نوشیدن خونش، به‌شکل یک‌خفاش فرار می‌کند... این‌زنان شیطانی به چشم ون‌هلسینگ یکی از یکی زیباتر می‌آیند... فیلسوف، متخصص علوم ماوراءالطبیعه و یک مسیحی دوآتشه است... یکی از مشهورترین رمان‌های وحشت در جهان است که برای اولین‌ بار در ۱۸۹۷ منتشر شد ...
اثر مشهور و منفور نیکولو ماکیاولی، نویسنده و سیاستمدار ایتالیایی... ماکیاولی در نامه مشهوری به دوست خود درباره کتابش می‌نویسد: «... اینکه حاکمیت چیست، بر چند نوع است، چگونه آن را به دست می‌آورند، چگونه آن را حفظ می‌کنند و چگونه آن را از دست می‌دهند.»... شهریار باید بتواند، در عین حال، هم روباه باشد و هم شیر؛ نباید پای‌بند پیمان خود بماند... باید خود را به ظاهر مهربان و درست‌پیمان و مردم‌دوست و راستگو و دیندار نشان دهد، ولی در عین حال باید بتواند چنین نباشد ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...