• 28 اسفند 1397

    ترجمهی-دوباره-پختهخواری-دلپذیر-یا-ضرورتی-ناگزیر-مهدی-نوری

    در این شرایط وخیم اقتصادی که علاقه‌مندان به مطالعه به سختی از پس هزینۀ خرید کتاب برمی‌آیند، آیا انصاف است این زباله‌ها را به جای کتاب تحویلشان بدهیم؟... فلان آقا ادعا می‌کند که سروش حبیبی روسی بلد نیست، اما بعد معلوم می‌شود خود حضرتشان چند مترجم را استخدام کرده و مشغول سری‌دوزی هستند... ناشر می‌توانست در طول این سال‌ها کتاب را به دست ویراستاری بسپرد تا بلکه بخشی از این مشکلات حل شود، اما چنین نکرد. چرا؟ پاسخ ساده است. وقتی کتابی می‌فروشد و سوددهی دارد، چرا خرج اضافه برای خودمان بتراشیم؟ ...

  • 05 فروردین 1385

    جروم-دیوید-سالینجر-جی-دی-سالینجر

    او را به دانشکده نظامی «فورچ والی» پنسیلوانیا فرستادند که برای مدت کوتاهی در آن‎جا به تحصیل پرداخت و یکی از استادانش او را بدترین دانشجوی انگلیسی در تاریخ دانشکده توصیف کرد... همزمان با بازگشتش به آمریکا در یکی از دانشگاه‌های نیویورک به تحصیل پرداخت، اما آن را نیمه‌تمام رها کرد... عاشق «اونا اونیل» شد و تقریباً هر روز برای او نامه می‌نوشت و بعدها زمانی که اونیل با چارلز چاپلین که بسیار از او مسن‎تر بود ازدواج کرد، شوکه شد... با یک زن فرانسوی به نام سیلویا که پزشک بود ازدواج کرد که بعدها از هم جد ...

Loading
سالینجر در نامه‌ای تقاضا می‌کند فیلم با بازی خودش در نقش هولدن کالفیلد و در برابر مارگارت اوبراین عملی می‌شود... مارلون براندو، جک نیکلسون، توبی مگوایر و لئوناردو دی‌کاپریو بارها برای خرید اقتباسی سینمای فیلم تلاش می‌کنند؛ اما مرغ سالینجر یک پا داشت... نتیجه کار فاجعه‌بار است. فیلم مورد انتقاد قرار می‌گیرد و نظرات منفی حواله‌اش می‌شود... شاید سالینجر و وارثانش نمی‌دانند چقدر راحت می‌شود در ایران «ناطوردشت» را اقتباس کرد! ...
همه می‌خواهند بشریت را تغییر دهند، اما هیچ‌کس به تغییر دادن خودش فکر نمی‌کند!... اسب‌ها خیلی خوشبختند، چون اگرچه آن‌ها هم مثل ما جنگ را تحمل می‌کنند، اما لااقل کسی از آن‌ها نمی‌خواهد ثبت‌نام کنند و یا وانمود کنند که به کارشان ایمان دارند. اسب‌های بیچاره، ولی آزاد! افسوس که شور و اشتیاق کثافت فقط برای ماست... بهترین کتابی ا‌ست که در دو هزار سال گذشته نوشته شده‌است! ...
شاید در ادبیات انگلیسی اولین کسی را که بتوانیم نام ببریم که در این سبک می‌نوشته "جفری چاسر" باشد با داستان­های «کانتربری» ولی قبل از او ما «هزار و یک شب» را داریم و همچنین «دی کامرون» بوکاچیو را داریم... سالینجر آنچه که به ما نشان می‌دهد دقیقاً آن چیزی است که تجربه کرده­‌ایم و دیده­‌ایم... خواندن سالینجر در من این احساس را ایجاد کرد که من دیوانه نیستم. ...
بانی و مری در این اثر نمادی از جهان عوضی هستند که ریموند را به خود جذب می‌کنند. ریموند در حقیقت متعلق به آن جهان قشنگ است که بواسطه آن دو به جهان فانی و عوضی کشانده می‌شود... در حدود سن 70 سالگی وارد یک رابطه عاشقانه با دختری 18 ساله شد که این رابطه تنها یکسال به طول انجامید... یا خود فرد از هوش و استعداد کافی برخوردار نیست و یا میلی به استفاده از آن ندارد و دائم شکست می‌خورد ...
یکی بود یکی نبود خانواده‌­ای بود به نام گلَس، مرکب از هفت فرزند و پدر و مادرشان. هفت فرزند عبارتند از: سیمور، متولد 1917 که در 1948 خودکشی خواهد کرد؛ بودی، متولد 1919 که در انزوا و دور از همه چیز زندگی می­‌کند؛ بوبو متولد 1921، که با تاننیوم مادر سه فرزند ازدواج می‌­کند؛ والت، که در حادثه‌­ای می­‌میرد، و برادر دوقلویش واکر کشیش؛ سپس دو فرزند کوچکتر، زاخاری ملقب به زویی، متولد 1930، و خواهرشان فرانسس، ملقب به فرانی. ...
هولدن کولفیلد، دانش‌آموز دبیرستان، از سنخ نوجوانانی است که از چندین مدرسه اخراج شده است؛ پیش از آنکه به خانه بازگردد و خبر ناخوش را به پدر و مادر خود بدهد، پس از ترک مدرسه، سه روز در نیویورک پرسه می‌زند و با ماجراهای ناگوار بی‌مایه‌ای روبرو می‌شود. متوجه می‌شویم که در پی آن «بیمار» شده و در مؤسسه‌ای اقامت کرده است که ماهیت آن مشخص نیست، اما یک «روانکاو» از او مراقبت می‌کند و او حکایت خود را می‌نویسد... ...
در حال بارگزاری ...
که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...