تنها کشوری که حقم را نداده شما بودهاید! این خیلی بد است کشوری که شیعه امیرالمومنین است چنین اتفاقی را رقم بزند... ای بچهها در خارج از خانه، دست در جیب هرکسی که خواستید از مسلمان و بیدین گرفته تا مسیحی و... بکنید و هر چه خواستید بردارید اما وقتی به خانه آمدید، مبادا دست در جیب همدیگر بکنید!... من درباره کشورتان نپرسیدم تو چطور با او تعامل کردی؟!
برنامه «چشم شب روشن»، یکشنبه شب میزبان رضا امیرخانی بود. امیرخانی در این برنامه به معضل کپی رایت در ایران پرداخت.
رضا امیرخانی | چشم شب روشن | 19 آذر 1396 ش.
در ادامه بخشی از گفت و گوی امیرخانی با سید علی کاشفی؛ مجری برنامه آمده است:
اگر کتابی در کتابفروشیها نباشد پس منتشر نشده است
امیرخانی درباره تعریف کتاب گفت: معمولا کتاب را به عنوان چیزی که دورش جلد و داخلش تعدادی کاغذ و یک محتوا دارد میشناسیم. اما برای من از وقتی به صنعت نشر بیشتر دقت کردم، تعریف دیگری دارد. کتاب کالایی است که در قفسه کتابفروشیها یافت میشود. بنابراین انتشار کتاب به معنای راه یافتن آن به کتابفروشیها است.
وی یادآور شد: از آن کتابهایی که شکل کتاب دارند اما منتشر نشدند زیاد دارم. مثل خیلی از دوستان کتابهایی دارم که منتشر شده اما هیچکس آنها را نخوانده یا به هیچ قفسه کتابفروشی راه پیدا نکرده است. یکی دو تا از کتابهایم بخت یار بودهاند و توانستهاند به یکی دو زبان منتشر شوند و توی کتاب فروشیها یافته اند. این یک تعریف کلیدی است و اگر ما درباره هر طرحی در ترجمه به زبانهای دیگر صحبت میکنیم، غایت قصوای نظرمان نه همان ابتدای نظرمان باید این باشد که کتاب را در کتابفروشیهای آن کشور ببینیم.
وی افزود: یک تجربه خیلی خوبی از «من او» به زبان روسی انجام و دو بار در این کشور منتشر شد و نزدیک به چاپ سوم هستیم. این یک اتفاق خوب است، چون ما کشوری هستیم که ادبیات معاصر ما را کمتر میشناسند. اخیرا هم چاپ دوم این کتاب به زبان عربی در لبنان منتشر شد که بخشی از این اتفاق مایه خرسندی است اما بخش دیگر آن خیلی خوشایند نیست.
چاپ صبح لبنان؛ ظهر در قم کپی می شود
امیرخانی تأکید کرد: با ناشر روسیام تعامل خوبی داشتم اما با ناشر لبنانیام خیر. وقتی به او زنگ میزنم و میپرسم بهتر نبود از من اجازه میگرفتی یا به حقوق من و ناشرم فکر میکردی، به من جواب میدهد که صبح در لبنان کتاب چاپ و ظهر در قم کپی برداری میشود، تو چطور توقع داری من به تو حق التالیف بدهم؟! من کاملا خلع سلاح شدم و دیگر حرفی برای گفتن نداشتم.
وی افزود: هیچ کدام از کتابهای دیگرم تجربه موفقی برای چاپ به زبانهای دیگر نداشتهاند. مثل مجموعه داستانی که در بوسنی چاپ شده یا «ارمیا» سالها پیش در استانبول به چاپ رسیده است. من با نماینده فرهنگ ترکیه در نمایشگاه کتاب فرانکفورت جلسه گذاشتم و گفتم من هم حقوقی دارم. اما او پاسخ داد بر چه مبنایی صحبت میکنی؟ کشور شما این قانون را نپذیرفته است. من هم ساکت شدم.
وقتی بدون رعایت حقوق مولف کتابها را در ایران چاپ میکنیم چطور توقع داریم بازار جهانی ما را به رسمیت بشناسد؟
امیرخانی با بیان اینکه ما تا قوانین نشرمان را طوری تغییر ندهیم که بتوانیم با دنیا صحبت کنیم، اتفاق تازهای در ترجمه کتاب نمیافتد، اظهار کرد: وضعیت کشور ما در جهان خوب نیست. ما به عنوان کشوری که داعیه اخلاق داریم و دوست داریم اخلاق مدار باشیم یا خودمان را اخلاق مدار بنماییم، در بحث قوانین حقوق مولفان، قسمت خارجی آن را رعایت نمیکنیم و هر کتابی در دنیا چاپ میشود آن را بدون رعایت حقوق مولف و ناشر آن در کشور مبدا، در ایران چاپ میکنیم. در این فضا خیلی نباید انتظار داشته باشیم از کتابهای ما استقبال خوبی شود و بازار جهانی ما را به رسمیت بشناسد.
نویسنده «نفحات نفت» نیز گفت: وقتی از نویسنده معروف ژاپنی پرسیدند چطور کارت به انگلیسی ترجمه شد، گفت دوست دوران جوانیام در ژاپن، حسابدار یک نشر در ایالات متحده شد و من از این طریق ارتباط برقرار کردم. اما واقعیت این است که عاقبت نویسندهای که در یک مجله خارجی قرار است کتاب ایرانی را معرفی کند، به تعامل با ایران نیازمند است.
امیرخانی یادآور شد: وقتی به ناشرم گفتم چطور شد قبول کردی در حد انتشارات خودت آثار نویسندگان خارجی را بخری و به داخل ایران بیاوری؟ گفت در یکی از نمایشگاههای بین المللی بودم، یک ناشر مسلمان شاید مصری به من گفت تو از فلان نویسنده آمریکایی کتاب چاپ کردی، چطور با او که درباره حقوق خود سختگیر است تعامل کردی؟ گفتم در کشور ما قانون کپی رایت درباره نویسندگان خارجی وجود ندارد و از آن ناشر مسلمان پاسخ شنیدم که من درباره کشورتان نپرسیدم تو چطور با او تعامل کردی؟! و...
در خارج از خانه دست در جیب هر کسی که خواستید بکنید!
امیرخانی یادآور شد: واقعا برای خود من سوال است که جواب آن ناشر لبنانیام را چطور باید بدهم؟ بگذارید من قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان داخلی را به شکل قابل فهمی شرح بدهم. این قانون اینطور میگوید ما یک خانوادهایم که کلی فرزند داریم، من قانون گذار هم پدر شما هستم و به شما میگویم ای بچهها در خارج از خانه، دست در جیب هرکسی که خواستید از مسلمان و بیدین گرفته تا مسیحی و... بکنید و هر چه خواستید بردارید اما وقتی به خانه آمدید، مبادا دست در جیب همدیگر بکنید! اخلاق، شرع، قانون و... روشن است شما دارید این فرهنگ را میآفرینید که به حقوق دیگران بیتوجهی کنید. مگر حقوق با مرزهای سیاسی، جغرافیایی تعیین میشود؟ من فکر نمیکنم چنین چیزی باشد... ما این مسئله را باید از نظر فرهنگی حل کنیم.
وی تصریح کرد: شاید قانون گذار متوجه نباشد و نداند که با رعایت نکردن حقوق مولف خارجی چه لطمهای دارد به فرهنگ کشور میزند. بهترین رمان خارجی را اگر یک ناشر بخواهد در ایران چاپ کند با استناد به قوانین فقط لازم است حق الترجمه بدهد. حق الترجمه بین 4 تا 7 درصد. اما اگر بدترین رمان ایرانی را بخواهد چاپ کند باید بین 10 تا 15 درصد باید حق التالیف بدهد، یعنی یک ناشر به نفعش است که بهترین رمان خارجی را چاپ کند، چرا سراغ رمان ایرانی بیاید!؟
امیرخانی اظهار کرد: فراموش نکنیم ما تولیدات عمیقمان را اینگونه از دست میدهیم. ما میگوییم اسکتبار علمی نمیخواهد کتاب علمی و دانشگاهی وارد ایران شود یا میخواهد پول زیادی از ما بگیرد. خب ما بدون پول این کتاب را به ایران میآوریم اما در عمل داریم چه میکنیم؟ داریم قیمت تولید کتاب را پایین میآوریم و میگوییم تولید کتاب کار بیقیمتی است. بنابراین مولف داخلی هیچوقت دنبال این نیست که اثر علمی تولید کند چون بهترین آثار جهان مجانی وارد ایران میشود.
امیرخانی تصریح کرد: من اصلا با کنوانسیون برن کاری ندارم اما من فعلا میگویم به رساله حقوق امام سجاد(ع) بپیوندیم. آن یکی پیشکش. اگر به همین رساله بپیوندیم بسیاری از مشکلاتمان حل میشود. امروز نپیوستن ما به معاهدات جهانی حقوق مولفان باعث میشود تهاجم فرهنگی در ایران خیلی جدیتر اتفاق بیفتد. هر کار خارجی به راحتی وارد کشور شود؛ ترجمههای متعدد از کارهای نازل یا ترجمههای نازل از کارهای خوب که فراوان شاهد آن هستیم.
امیرخانی تصریح کرد: آقایانی که مسئولیت میگیرند باید بدانند وقت خیلی تنگ است و واقعا آدم حوصله نمیکند این را دوباره به مسئول بعدی بگوید. بعضیها میترسند کارهایی را انجام بدهند. یادم است وزیری داشتیم که به دنبال توسعه مطبوعات بود و طی دو سال موفق شد. وزیر دیگری فارغ از سیاستهاش تصمیم گرفت یارانه کاغذ را از اطلاعات غلط جدا کند، یعنی این را که بگوییم بر اساس این تیراژ به من کاغذ بدهید حذف کند. همه گفتند صنعت نشر ورشکسته میشود، اما چنین اتفاقی نیفتاد. ای کاش آقای صالحی خیلی سریع مسئله حقوق مولفان را به شکل جهانی حل کند.

خوردن حق جرداق مسیحی در قم مقدسه!
وی تصریح کرد: من فکر میکنم وزرایمان مثل وزیر فعلی که خیلی آدم محترمی هستند فرصت کمی دارند. ای کاش آقای صالحی خیلی سریع همین مسئله حقوق مولفان را حل کند، به شکل جهانی هم حل بکند. کاری به عرصههای دیگر فرهنگ ندارم، لااقل درباره کتاب ما در کشورهای دیگر با نویسندگانی طرف نباشیم که به ما میگویند کشور شما کتاب مرا چاپ کرده و پولم را نداده است. یادم میآید سال 2001 به خانه جورج جرداق رفتیم و او گفت من برای پیشوای شما کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانیه» نوشتهام و تنها کشوری که حقم را نداده شما بودهاید! این خیلی بد است کشوری که شیعه امیرالمومنین است چنین اتفاقی را رقم بزند.
وی تاکید کرد: اما این مشکل را میتوان حل کرد. همانطور که یک ناشر موظف است برود شابک بگیرد و ممیزی را حل کند، داخل این مولفهها، قسمت مولف جهانی هم بیاید. اقتصاد یک زبان همه فهم جهانی است، شما وقتی بگویید قیمت پشت جلد و تیراژ اینقدر است، نویسنده خارجی هیچوقت قیمت آنچنانی از ناشر طلب نمیکند ولی ما به این سمت میرویم که با دنیا ارتباط بهتری برقرار و کتابهای بهتری را وارد کشور کنیم.
نویسنده «من او» اذعان کرد: دولت، مجلس، آقایان مراجع معظم تقلید باید روی موضوع حساس باشند چون قسمتی از آبروی ما است که در دنیا دارد از بین میرود. من فکر میکنم این را خیلی سریع میشود حل کرد و هیج اتفاقی نمیافتد. مثلا میگویند ناشران دانشگاهی از بین میروند، اگر این ناشران کارشان افست است حالا قدری از بین برود هم ایرادی ندارد. بنابراین پدر باید به بچهها بگوید همانطور که در داخل کشور دست در جیب هم نمیکنید، دست توی جیب کسی در دنیا هم نکنید.
................ هر روز با کتاب ...............