یک تنش مفهومی هست بین «نامکان بودن» و «مکان سعادتمند». این میتواند پارادوکس معنایی ایجاد کند که قرار نیست جایی وجود داشته باشد که سراسر فضیلت باشد... با پیدا شدن امریکا ما با یک زمین جدید روبهرو هستیم... ایده رمانتیک امرسون این است که ما یک سهگانه داریم: خود، جامعه و طبیعت. زمانی ما میتوانیم به تعالی برسیم که وحدتی ارگانیک بین اینها شکل بگیرد... اگر آلنپو به خود حمله میکند و نشان میدهد این خود نه میتواند وحدتبخش باشد و نه خود وحدت دارد، کار ملویل حمله به ضلع طبیعت است
...
به راستی شعری حماسی به نثر است. نویسنده به همراهی تمامی خدمه کشتی «پکود»، که پایگاهش بندر ننتاکت است، به تعقیب والی میپردازد که معمولی نیست... در یکی از صیدهای پیشین، موبی دیک پای اهب را قطع کرده است و او از این حادثه تنفری تسکین ناپذیر به دل دارد که تنها با صید و مرگ دشمن مخوف و بیرحم آرام خواهد گرفت... هیچ چیز نمیتواند ارزش نمادین و جانکاه و عمیقاً انسانی این مسابقه مرگ را از میان ببرد
...
به دارالوكالهای فلاكتزده میرویم در وال استریت؛ جایی كه میرزابنویسی غریب در آن خیره به دیواری آجری میایستد و ساعتها به آن خیره میشود... اغلب در پاسخ به درخواست دیگران برای انجامدادن كاری میگوید ترجیح میدهد انجامش ندهد... جالب اینجاست که فیلسوفانی مثل ژیل دلوز، ژاك رانسیر، جورجو آگامبن، اسلاوی ژیژك، آنتونیو نگری و مایكل هارت به این داستان پرداختهاند!
...
خدمه کشتی «پکود»، که پایگاهش بندر ننتاکت است، به تعقیب والی میپردازد که معمولی نیست: ملوانانی که امکان داشتهاند این وال را در سفرهای پیشین ببینند آن را «موبی دیک» مینامند و یکی از ویژگیهای عجیب آن سفید بودنش است... در یکی از صیدهای پیشین، موبی دیک پای اهب را قطع کرده است و او از این حادثه تنفری تسکینناپذیر به دل دارد که تنها با صید و مرگ دشمن مخوف و بیرحم آرام خواهد گرفت.
...
ملوان بیست و یک سالهای که مظهر نیکنفسی است... مقامات نظامی بیلی را مجبور کردهاند که در کشتی تجاری انگلیسی به نام «حقوق بشر» استخدام شود و برای مقابله با شورشهایی که در میان خدمه کشتی شکل میگیرد، شدیدترین سختگیریها را اعمال میکنند... کلاگارت به هر چیزی متوسل میشود تا زندگی را بر وی تنگ گرداند... در طول بازجویی، اگرچه فرمانده برخوردی پدرانه دارد ولی بیلی به لکنت زبان میافتد
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
میخواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطهای بیابد و بگوید «اینجا پایانی خوش برای خودم میسازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعیاش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیلیافته برای مجموعهای از مسائل بنیادین است که در هم تنیدهاند؛ مسائلی همچون رابطه فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه تلاقی دهها مسئله ژرف و تأثیرگذار است
...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار میگیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه میدهی... روان شناسی رشد به ما کمک میکند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی میرسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی میرسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد
...
مشاوران رسانهای با شعار «محصول ما شک است» میکوشند ابهام بسازند تا واقعیتهایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست میبیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفتوگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسشها را با نظاممندی، دقت و منطق پی میگیرد
...
عوامل روانشناختی مانند اطمینان بیشازحد، ترس از شکست، حس عدالتطلبی، توهم پولی و تاثیر داستانها، نقشی کلیدی در شکلگیری تحولات اقتصادی ایفا میکنند. این عوامل، که اغلب در مدلهای سنتی اقتصاد نادیده گرفته میشوند، میتوانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونقهای غیرمنتظره یا رکودهای عمیق میشوند
...
جامعیت علمی همایی در بخشهای مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستانهای مثنوی، او معانی لغات را باز میکند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی میپردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزارههای غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیمبندی سهگانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی میکند
...










