"ریک واتزمن" در کتابی ماجرای کتابسوزان و سانسور آثار "جان اشتاین بک "و تحدید و توقیف آثار ادبی در آمریکا را روایت کرده است.

کتاب "به غایت وقیح" با تمرکز بر ماجراهای حاشیه انتشار کتاب "خوشه های خشم" نوشته جان اشتاین‌بک و روایت تاریخ مناقشات بزرگی که در زمان انتشار آن به سال 1939 به راه افتاد نقش پنهان نیروهای دولتی را در هدایت نامحسوس احساسات عمومی علیه یک اثر ادبی بررسی می‌کند.

در سال 1939 و در زمانی که در یک گوشه آمریکا کتاب "خوشه‌های خشم" جایزه پولیتزر ادبی را می گرفت و در جای دیگر به بهانه انتشار آن نوبل ادبی را به جان اشتاین بک می دادند، کشاورزان آمریکایی در حرکتی هماهنگ در چندین ایالت آن را از ویترین و انبارهای کتاب بیرون کشیده و نه تنها در خیابانها بلکه در محافل و مجالس عمومی آتش می زدند.

در میان این افراد کمتر کسانی سواد خواندن و نوشتن داشتند و کتاب را خوانده بودند اما آنچه کتاب را می سوزاند نیروی خشمی بود که از درون این آدمها برمی آمد. به نوشته وارتزمن، فئودالها و زمیندارانی که اشتاین بک حقیقت تعدی و بهره کشی و ظلم آنها را در کتاب خود آفتابی کرده بود از هر راهی برای تحریک مردم علیه کتاب اشتاین بک استفاده کردند.

ارایه تصویری خلاف واقع از کشاورزان و توصیف آنها به عنوان یک گروه وحشی گرسنه، حمله به بنیادهای مذهبی چون کلیسا، پرده دری و وقاحت در توصیف صحنه های زننده عباراتی بود که در فضایی هیجانی به کشاورزان گفته شد و آنها را کف به لب و عاصی به سوی کتاب فروشی‌ها و کتابخانه ها حرکت داد.

اما در حقیقت وحشت سیاستمداران آمریکا از نفوذ تفکرات عدالتخواه و مساوات طلب در میان مردم آن هم در زمانی که جامعه برگزیدگان آمریکا به شدت از گسترش نگره های کمونیستی در هراس بودند باعث این اقدام بود. آنها تلاش کردند با تخریب چهره "خوشه های خشم" پاسخی به موفقیتهای آن و حقایق پشت قصه ای که به گواه خود اشتاین بک هم "بسیار خشن و سخت" بود داده باشند.

به گزارش مهر به نقل از کلیولند گازت، در کتاب وارتزمن عکسی از یک کشاورز را در حال سوزاندن کتاب بر روی صحنه شهرداری بیکرزفیلد در کالیفرنیا وجود دارد. این عکس در شماره صبح روز 24 آگوست سال 1939 در روزنامه محلی چاپ شد و در کنار آن مصاحبه با این کشاوز خشمگین که کتاب را "به غایت وقیح" و شایسته سوختن می‌دانست.

وارتزمن در توضیح این اتفاق می نویسد :"این کلمات به وضوح دیکته شده و قالبی از زبان و بنیاد دیگری آمده و در دهان این کشاورز نشسته اند. این کلمات او نیست اما خشم واقعی و ویرانگر او که اینچنین بر ادبیات تاخته کاملا حقیقت دارد. این عکس و نیز ماجرای گرچن نایف، کتابداری که علیه این حرکت ایستادگی کرد مرا واداشت تا این کتاب را بنویسم."

کتاب " به غایت وقیح" هفته گذشته در سراسر آمریکا توزیع شد.

دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...