پسر شاهی توانا... شاهزاده از او طلب اندرز میکند و شاه فرزانگی خود را که طی عمری دراز در تماس با انسانها اندوخته است به او منتقل میکند... این اثرِ پس از مرگ من است... نوعی یادداشتهای روزانهی خصوصی... رازگویی طولانی و صبورانهای که انسان به هنگام فرورفتن در تفکر و سیرونظر با خود میکند... «قلعهی روح» برای یوحنا
...
هواپیما هربار حدود 2000 کیلومتر از بالای صحرا طی میکند... اگر اجباراً به سطح زمین پایین بیاید در خطر این هست که با گلولهی تفنگ قبایل متعصب سوراخ سوراخ شود... زندگیکردن عبارت است از گفتگوی دو به دو با مرگ، همواره رفتن و باز هم رفتن و فضای تازه را پیوسته دورتر یا بالاتر جستجوکردن... مرگ پیش از او به سراغ محبوبهاش، رفته بود؛ همان زنی که با همهی لطافت و ظرافت آسمانیاش از گوشت و پوست و خواهشِ نفس ساخته شده بود
...
اجرای صوتی ترجمه احمد شاملو از کتاب «شازده کوچولو» اثر آنتوان دوسنت اگزوپری با هنرنمایی مهوش افشاری در نقش شازده کوچولو، احمد شاملو (راوی)، عزتالله مقبلی (جغرافیدان)، بهزاد فراهانی (روباه)، مهدی فتحی (پادشاه)، صدرالدین شجره (تاجر)، احمد آقالو (خودپسند)، نوشابه امیری، بیوک میرزایی، سوسن مقصودلو، نورالدین شجره و رضا فیاضی
...
همه میخواهند بشریت را تغییر دهند، اما هیچکس به تغییر دادن خودش فکر نمیکند!... اسبها خیلی خوشبختند، چون اگرچه آنها هم مثل ما جنگ را تحمل میکنند، اما لااقل کسی از آنها نمیخواهد ثبتنام کنند و یا وانمود کنند که به کارشان ایمان دارند. اسبهای بیچاره، ولی آزاد! افسوس که شور و اشتیاق کثافت فقط برای ماست... بهترین کتابی است که در دو هزار سال گذشته نوشته شدهاست!
...
سنت اگزوپری به حیوانات وحشی زیادی دسترسی نداشت، بنابراین نقاشیهایش را بر اساس چیزهایی که توانست بیابد پایهریزی کرد. با الهام گرفتن از زندگی شخصیاش، او بسیاری از کاراکترها را از روی شخصیتهای واقعی الگوبرداری کرد. سگ پشمالوی دوستش گوسفند شد و سگ باکسرِ خودش، ببر... «شازده کوچولو» اولین بار در سال ۱۹۴۳ به زبانهای فرانسوی و انگلیسی در ایالات متحده منتشر شد. با توجه به دیدگاههای سیاسی جنجالی او، کتابهای اگزوپری در فرانسه اجازه انتشار نیافت.
...
در خلوت پرواز، هر کوه، هر دره، هر خانه، در نظر خلبانی که آسمان را «میروبد»، همراهی است که آدمی نمیداند دشمن است یا دوست. وی از غرور خلبان سخن میگوید که خود را مسئول محمولات پستی احساس میکند، گویی فیالحال مرکز مناسبات انسانی است ... تنها هنگامی که با برادران خود، در پرتو هدفی مشترک که در بیرون از وجود ما جای می گیرد، پیوند می یابیم تنفس می کنیم و تجربه به ما نشان می دهد که دوست داشتن به هیچ روی این نیست که به یکدیگر بنگریم، بلکه این است که با هم یک جهت را بنگریم.
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
زن با وقاحتی بیاندازه و خشمی غرورآمیز با کلفتش حرف میزند: «بروید عقب. شما بوی حیوانات طویله را میدهید... نوبت به کلفت میرسد و او با همان خشونت خشماگین و باورنکردنی، بیزاری خود را از وضع زندگیاش ابراز میدارد. درست در لحظهای که به اوج خشم و خروش رسیده است و گویی میخواهد اربابش را خفه کند، ناگهان صدای زننده و بیموقع ساعت شماطه بلند میشود. بازی به پایان میرسد... محبت سطحی و ارزانیافته و تفقدآمیز خانم خانه هیچ مرهمی بر دل چرکین آنها نمینهد
...
در دادگاه طلاق هفتمین زنش حضور دارد... هر دو ازدواجهای متعدد کردهاند، شکستهای عاطفی خوردهاند و به دنبال عدالت و حقیقتند... اگر جلوی اشتهاتون به زنها رو نگیرین بدجوری پشیمون میشین... اشتتلر تا پایان داستان، اشتهایش را از دست نداد، ترفیع شغلی نگرفت و پشیمان هم نشد... دیگر گاوصندوق نمیدزدند بلکه بیمه را گول میزنند و با ساختن صحنه تصادف، خسارت میگیرند... صاحبمنصبها و سیاستمداران، پشت ویترین زندگیشان، قانون و عدالت را کنار میگذارند
...
زنی خوشپوش و آراسته که خودش را علاقهمند به مجلات مد معرفی میکند... از تلاش برای به قدرت رسیدن تا همراهی برای در قدرت ماندن... قانون برای ما، تصمیم حزب است... پژوهشگرانی که در رسالههای علمی به یافتههای دانشمندان غربی ارجاع میدادند به «دادگاههای شرافت» سپرده میشدند... دریافت جایزه خارجی باعث سوءتفاهم بین مردم کشور میشد... ماجرای ویلایی که با پول دولت ساخت همه خدمات او به حزب را محو کرد... سرنوشت تلخ او خودکشی ست
...
روابط متقابل زردشتیان و مسلمانان... ادبیات پیشگویانه با ایجاد مشابهتهایی میان تولد و زندگینامهی محمد[ص]، زردشت و شاهان ایرانی برقراری روابط اجتماعی میان دو گروه را آسانتر کرد... پیروزی مسلمانان تجلی لطف خداوند توصیف میشد و هر شکست زردشتیان گامی به سوی آخرالزمان... از مهمترین علل مسلمان شدن زردشتیان: ایمان خالصانه به اسلام، باور به اینکه پیروزیهای اعراب اعتبار اسلام را تأیید میکند، بهدست آوردن آزادی(اسیران)، تهدید به مرگ، انگیزههای مالی و اجتناب از پرداخت خراج
...
جنبشهای اجتماعی نوعی همبستگی اجتماعی به ارمغان میآورند که میتوانند فرصتی برای احیای دو عنصر کلیدی حیات مبتنی بر سرمایه اجتماعی ـ یعنی ارزشهای مشترک و ارتباطات بیشتر ـ فراهم کند... «اجتماع» عرصهای است که نه منافع فردی در آن سیطره دارد، نه فرد در جمع ذوب شده است... سهضلع دولت، بازار و اجتماع سرنوشت جامعه را رقم میزنند... برخورد انحصارگرایانه گروههای مذهبی نسبت به سکولارها در داخل و دینستیزی بنیادگراهای سکولار در خارج کشور، منازعهای برابر نیست
...