رمان ایرانی «کوچ شامار» نوشته فرهاد حیدری گوران بازنشر شد. این رمان زندگی یک کوچنده کرد پس از زلزله سال ۹۶ کرمانشاه را روایت می‌کند.

روایت کوچ شامار فرهاد حیدری گوران

به گزارش مهر، نشر بان دومین چاپ رمان «کوچ شامار» نوشته فرهاد حیدری گوران را در ۲۰۳ صفحه و بهای ۲۲ هزار تومان منتشر کرد. نخستین چاپ این رمان در سال گذشته (۱۳۹۷) با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و بهای ۲۴ هزار تومان توسط نشر بان و نشر آگاه منتشر شده بود.

«شامار» پس از زلزله کرمانشاه، در عین سوگواری به‌ناگزیر مادر خود را در گوری گروهی جا می‌گذارد و با کوله‌باری از متون آئینی و خاطرات و زیسته‌های دوران دانشجویی به پایتخت پناه می‌برد. او حین تجربه اشتغال در «کمپِ نجات»، شاهد زوال روح و تن خود و همه‌ی نام‌هایی است که در دفترِ گزارش‌کار روزانه می‌نویسد.

این رمان روایتی چند لایه دارد: از گذار ذهنی شخصیت‌ها به دوره قاجار تا سکونت و زیستن در مکان‌های استعاری، از صیرورت در متون قدیم تا شرح بدن‌هایی که به زخم‌های التیام‌ناپذیر دچار شده‌اند. شامار در واقع صورت دیگر شخصیت میژو در «نفس تنگی» است. «نفس تنگی» رمان قبلی فرهاد گوران است که چند تن از منتقدان و صاحب‌نظران ادبیات آن را بهترین رمان دوره‌ی خودش خواندند.

حیدری گوران درباره این رمان گفته است: ««کوچ شامار» دفتر سوم یک سه‌گانه است که طی دو دهه گذشته بارها بازنویسی شد. دفتر دوم آن یعنی «نفس تنگی» سال ۱۳۸۷ از سوی نشر آگه منتشر شد. اواسط دهه ۸۰ با دوست تصویربرداری رفته بودیم درباره یک کمپ مستندی بسازیم. حین ساخت آن مستند شاهد حالات و سخنان کسانی بودم که از طبقات و شهرهای مختلف به کمپ پناه آورده، یا به خواست خانواده و حکم قانون به آنجا منتقل شده بودند.

روزهای مدیدی شاهد جنون و زبان پریشی و تعلیق بیمارانی بودم که در برهوت امر واقع می‌زیستند و مرگ را می‌طلبیدند. چنین بود که صفحات «کمپنجات» یعنی فصل سوم رمان نوشته شد. در سال ۸۹ با دوست محققی، گذارم به یک کمپ دیگر افتاد. بار دیگر شاهد زوال و اسکیزوفرنی شدید انسان‌هایی بودم که افیون و شیشه و دیگر مواد تباه‌شان کرده بود. هنگامی که داشتم آن مستند را تدوین می‌کردم به دریافتی ورای ایماژ و روایت رسیدم که مطلقاً در قالب قاب نمی‌گنجید. آنچه پیش‌تر نوشته بودم تدریجاً پوست انداخت. ضمن اینکه «شامار» سایه به سایه دنبالم می‌کرد. حین درنگ در «دفاتر» آیینی و یادآوری وقایع با هم از دالان‌های زیرزمینی اسطوره و گورستان‌های گروهی گذشته بودیم.»

«کوچ شامار» از نامزدهای نهایی بیستمین جایزه مهرگان ادب بود و بیش از ۳۰ نقد مهم در نشریات و رسانه‌های مجازی بر آن نوشته شد. همچنین این رمان موضوع یک پایان نامه ارشد در دانشگاه کردستان بود.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...