فهم و تحلیل وضعیت فرهنگ در جامعه مصرفی... مربوط به دوران اخیر است، یعنی زاده مدرنیته متأخر، دورانی که با عناوین دیگری مثل جامعه پساصنعتی، جامعه مصرفی و غیره نامگذاری شده است... در یک سو گرایشی هست که معتقد است باید حساب دین را از فرهنگ جدا کرد و برای احیای «فرهنگ اصیل ایرانی» حتی باید آن را هر گونه «دین خویی» پالود؛ در سوی مقابل، اعتقاد بر این است که فرهنگ صبغهای ارزشی و استعلایی دارد و هر خصلت یا ویژگی فرهنگیِ غیردینی را باید از دایره فرهنگ بیرون انداخت
...
پیشران حرکت تاریخ از یک همآیندی به همآیندی دیگر معمولا بحرانها هستند... تفاوت واضحی وجود دارد بین معنای واقعی دورههای تاریخی و معنایی که متعاقبا توسط یک مفسر یا مورخ به آن اطلاق میشود... اینکه هر کنشی را مقاومت بنامیم یا وجود آن را دال بر تضعیف قدرت بدانیم این خودش نوعی ایدئولوژیزدگی و سادهانگاری است... پاستور میگفت ما علوم کاربردی نداریم. علم کاربردی یک لفاظی است. هرچه هست کاربرد علم در جامعه است
...
به تبارشناسی گروههایی مثل داعش، جبهه النصرة و تحریر شام میپردازد... کالبدشکافی ظهور و بالندگی نخستین تیره اسلام سیاسی در جهان عرب یعنی اخوانالمسلمین... تقسیم بندی شیعه/سنی پیشبرنده آشوب سیاسی در منطقه نیست... سود نهایی را رژیم سعودی کرد که از شرّ جوانان افراطی خود راحت شد... ترکیه و دولت مستقل کردستان عراق در قاچاق نفت شمال عواید هنگفتی کسب میکردند... نارضایتی از نبود فرصتهای سیاسی و سرخوردگی از احمق پروریِ رژیمهای امنیتی
...
این نوع فرمانها بر روی سنگ حک شده و در مکانهایی مثل مساجد جامع شهرها جلوی چشم مخاطبین قرار میگیرد... در چهارصد سال قبل در شهرهای مختلف زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و معیار در گستره ایران زمین رواج داشته است... بیشتر مضامینی که در این سنگنوشتهها کار شده مربوط به زندگی روزمره مردم هست... اطلاعات خوبی در مورد برخی از مشاغل وجود دارد. به ویژه مشاغل شهری یا مشاغل روستایی... منابع مهمی برای پژوهش در حوزه تاریخ اجتماعی فرودستان
...
خاتمی از سوی امام بهعنوان نماینده ولیفقیه در کیهان انتخاب شد... جریان راست دارد کودتایی خزنده علیه جریان چپ خط امامی و انقلابی میکند... مهاجرانی، معاون پارلمانی دولت سازندگی از مذاکره مستقیم ایران و آمریکا دفاع میکند... گفتم بحث مذاکره با آمریکا از نظر من خط قرمز است... وقتی عصبانی میشود خیلی بددهنی میکند... کاری که کیهان کرد، بازجویان اوین نکردند... کل دیالوگ فیلم مخملباف را در کیهان چاپ کردیم
...
مدخلی برای شناخت مردم مکزیک، آمریکای لاتین و سایر کشورهای جهان سوم... تنهایی در یک فرهنگ از یک عقده شکست روانی سرچشمه میگیرد... در جواب سوال گریزناپذیرِ «ما کیستیم؟» ممکن است گرفتار فریب تاریخ شویم... سرگشتگی آن زمان پایان مییابد که انسان با آگاهی از خود، از خویشتن بگذرد و رهایی خود را از طریق واسپاری خویش به دیگری به دست بیاورد... آگاهی از خویشتن و رهایی از خویشتن
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
بازگوکردن روابط عاشقانه بینتیجهاش، اقدامش به خودکشی، دوستیها و پروژههای ادبی منقطعش، تحتالشعاعِ بخشهایی از پیشینه خانوادگی قرار میگیرد که مسیر مهاجرت از جمهوری دومینیکن به ایالات متحده آمریکا را معکوس میکند و روی زنان خانواده اسکار متمرکز میشود... مادرش زیبارویی تیرهپوست بود... عاشق جنایتکار بدنامی شد... ارواح شرور گهگاه در داستان بهکار گرفته میشوند تا بداقبالی خانواده اسکار را به تصویر بکشند
...
فهم و تحلیل وضعیت فرهنگ در جامعه مصرفی... مربوط به دوران اخیر است، یعنی زاده مدرنیته متأخر، دورانی که با عناوین دیگری مثل جامعه پساصنعتی، جامعه مصرفی و غیره نامگذاری شده است... در یک سو گرایشی هست که معتقد است باید حساب دین را از فرهنگ جدا کرد و برای احیای «فرهنگ اصیل ایرانی» حتی باید آن را هر گونه «دین خویی» پالود؛ در سوی مقابل، اعتقاد بر این است که فرهنگ صبغهای ارزشی و استعلایی دارد و هر خصلت یا ویژگی فرهنگیِ غیردینی را باید از دایره فرهنگ بیرون انداخت
...
وقتی میخواهم تسلیم شوم یا وقتی به تسلیمشدن فکر میکنم، به او فکر میکنم... یک جریان بهظاهر بیپایان از اقتباسها است، که شامل حداقل ۱۷۰ اجرای مستقیم و غیرمستقیم روی صحنه نمایش است، از عالی تا مضحک... باعث می شود که بپرسیم، آیا من هم یک هیولا هستم؟... اکنون میفهمم خدابودن چه احساسی دارد!... مکالمه درست درمورد فرانکنشتاین بر ارتباط عمیق بین خلاقیت علمی و مسئولیت ما در قبال خود و یکدیگر متمرکز خواهد شد
...
همسایه و دوست هستند... یک نزاع بهظاهر جزیی بر سر تفنگی قدیمی... به یک تعقیب مادامالعمر تبدیل میشود... بدون فرزند توصیف شده، اما یک خدمتکار دارد که بهنظر میرسد خانه را اداره میکند و بهطرز معجزهآسایی در اواخر داستان شامل چندین فرزند میشود... بقیه شهر از این واقعیت که دو ایوان درحال دعوا هستند شوکه شدهاند و تلاشی برای آشتی انجام میشود... همهچیز به مضحکترین راههایی که قابل تصور است از هم میپاشد
...
یک ریسه «ت» پشت سر هم ردیف میکرد و حسابی آدم را تفکاری میکرد تا بگوید تقی... قصهی نویسندهی «سایهها و شب دراز» است که مرده است و زنش حالا دستنویس پانصد ششصدصفحهای آن داستان را میدهد به فرزند خلف آن نویسندهی مرحوم... دیگر حس نمیکردم که داوود غفارزادگان به من نارو زده... عاشق شدم، دانشجو شدم، فعالیت سیاسی کردم، از دانشسرا اخراج شدم... آسمان ریسمان نمیبافد؛ غر میزند و شیرین تعریف میکند...
...