این سفرنامه در چارچوب ادبیات مهاجرت، یعنی در مقوله ادبیاتی که نویسندگان راندهشده از آلمان هیتلری در غربت و مهاجرت نوشتند، خیلی پرآوازه نیست، چونکه به جزئیات زندگی مردم آلمان در شرایط دشوار و وحشتآلود حکومت نازیها چندان نمیپردازد. از دید ادبیات هجرت رمان «مفیستو»، اثر پسر ارشد توماس مان، یعنی کلائوس مان، همچنین داستانهای کوتاه برتولد برشت با عنوان «ترس و نکبت رایش سوم» شهرهترند... قاضی با انتخاب «دون كیشوت» گامی بسیار دلنشین و پربرکت در راه ترجمه برداشته است، شوخطبعی و طنز ذاتی او موجب
...
در هتل مجللی اقامت میگزیند و اندک زمانی بعد، در آنجا چشمش به نوجوانی لهستانی به نام تذریو میافتد و مجذوب زیبایی غیرعادی او میشود... با تصمیمی ناگهانی میکوشد تا ونیز را ترک گوید؛ به خصوص که میگویند بیماری وبا شایع شده است... حقارتش به استعمال روزانه مقداری بزک و خودآرایی برای بازیافتن جوانی از دست رفته خود محدود میشود.
...
سرگذشت موسیقیدانی نابغه که گرفتار مرض کوفت است (و به علت داشتن همین مرض کوفت نابغه است)... لورکون بسیاری از خصوصیات نیچه را داراست که بیماریاش تقریباً به همین صورت پیشرفت کرد... در او میلی به افتخار به وجود میآورد. اما برای به دست آوردن افتخار هیچ وسیلهای جز پیمان بستن با ابلیس وجود ندارد... با زنی ثروتمند ازدواج کرده ولی زنش با رودی ویولون نواز، به او خیانت میورزد... غرور و تحقیر و فقدان عشق و بیزاری از احساس تنهایی.
...
برای اقامت چند روزه نزد پسرخاله خود یواخیم میرود که در آسایشگاه اووس تحت درمان است... همین که در معرض فضای مرگآلود آسایشگاه قرار میگیرد، احساس میکند یا میپندارد که خود نیز بیمار است، و هفت سال در آنجا میماند تا زمانی که... مادام شوشا از آغوش پپرکورن جدا میشود تا خود را در آغوش کاستروپ بیندازد.
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده میشود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمیکشد که همه درختان جنگل قطع میشوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر میاندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گلها، بادکنکهایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است
...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمیآید و کمتر از دو سال در میانهی اوج بحران ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی میکند... میخواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراثدار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمیدانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچهی بازارچهی آب منگل از پا نمینشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمیبرد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز میگردد
...
اباصلت هروی که برخی گمان میکنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحبنظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب میکند... خطبه یک نهجالبلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام میدانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی
...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیبشناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بیسروپا و حیفنانی لافزن با شهوت بیپایانِ سخنپردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تنزدن از آیندههایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخهاش را برای مخاطبان میپیچند... مدام از کارگران حرف میزنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکردهاند یا وقتی کارفرما میشوند، به کل این اندرزها یادشان میرود
...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش میگردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو میریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم
...