آگاتا کریستی و همسرش مکس مالون [Max Mallowan]

به گزارش 
کتاب نیوز به نقل از ایبنا،  تصاویر به‌ندرت‌ دیده‌شده از آگاتا کریستی و همسر دومش در زمان سفر ماه عسل در سال 1931، بخشی از نمایشگاهی است که زندگی عاشقانه خالق داستان‌های جنایی را به تصویر کشیده و قرار است در اواخر ماه جاری میلادی در موزه تاریخ و هنر توره آبیی در شهر تورکوی بریتانیا به نمایش درآیند.

آگاتا کریستی و همسر دومش مکس مالون [Max Mallowan]

این تصویر کریستی را همراه همسرش مکس مالون [Max Mallowan]، باستان‌شناس برجسته انگلیسی در سال 1931 نشان می‌دهد که برای گذراندن دوران ماه عسل خود در یک کشتی به کناره رود نیل در مصر آمده‌اند. گفته می‌شود که این یکی از همان سفرهایی است که نویسنده انگلیسی برای نگارش رمان «مرگ روی رود نیل» از آن الهام گرفته است.

آگاتا کریستی و همسرش مکس مالون [Max Mallowan]

در این تصویر نیز آگاتا کریستی به همراه مکس مالون و لئوناردو وولی، باستان‌شناس بریتانیایی در منطقه المینا سوریه در سال 1931 حضور دارند.

مدیر این موزه درباره این نمایشگاه خاطر نشان کرد «هردوی این عکس‌ها قبلا منتشر شده بودند اما نه به طور گسترده و البته عکس‌ها و تصاویر دیگری در این نمایشگاه وجود دارند که هرگز پیش از این دیده نشده‌اند.»

او در ادمه افزود «نمی‌توان به درستی حدس زد که دقیقا چه زمانی و کجا طرح داستان‌هایی چون «مرگ روی رود نیل» به ذهن آگاتا کریستی رسیدند؛ زیرا او در سال 1907 نیز برای مدتی به مصر سفر کرده بود.»

آگاتا کریستی و همسرش مکس مالون [Max Mallowan]

در این نمایشگاه از عکس‌ها، کلمات، نامه‌ها و اشعار خود نویسنده انگلیسی برای روایت ازدواج دومش با باستان‌شناس برجسته انگلیسی استفاده شده که حاصلش نگاهی صمیمانه به ماجراجویی‌های خارق‌العاده او در خاورمیانه است.

آگاتا کریستی بعد از جدایی از همسر اولش آرچی کریستی در 11 سپتامبر سال 1930 با مکس والوان باستان‌شناس ازدواج کرد.
متیو پریچارد، نوه آگاتا کریستی که در برپایی این نمایشگاه همکاری موثری داشته می‌گوید «در دورانی که به خاطر قرنطینه از سفر کردن و دیدن جاهای مختلف دنیا محروم هستیم جالب و هیجان‌انگیز خواهد بود که چیزهایی را درباره سفرهای الهام‌بخش آگاتا کریستی در 90 سال پیش بدانیم.»

آگاتا کریستی

آگاتا کریستی نویسنده مشهور انگلیسی و خالق داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی و اولین نویسنده‌ای بود که کتاب‌هایش بیشترین ترجمه را به زبان های مختلف دنیا داشته است. او در طول زندگی حرفه‌ای خود 66 رمان جنایی با شخصیت‌های مرموزی چون خانم مارپل و هرکول پوآرو نوشت.

او در کتاب رکوردهای گینس مقام اول در میان پرفروش‌ترین نویسندگان کتاب در تمام دوران‌ها و مقام دوم را بعد از شکسپیر در میان پرفروش‌ترین نویسندگان در هر زمینه‌ای به خود اختصاص داده‌ است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی است در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در انقلاب مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان جای م ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...
نقطه‌ی شروع نوشتن، همیشه همین است: یک جمله‌ی درست و واقعی... می‌دانی، همه‌ی ما هر روز، هر کدام به شکل و شیوه‌ای، لت‌وپار می‌شویم... او از جنگ منزجر بود و هم‌زمان جنگ وی را به هیجان می‌آورد... هنوز «گذشته» برایت نوستالژیک نشده تا در دام رمانتیک کردن گذشته بیفتی... برای بسیاری «برف‌های کلیمانجارو»، روایت حسرت و پشیمانی است. اما برای جان مک‌کین، این داستان، روایت پذیرشِ همراه با فروتنی و امید بود و مُهر تأیید دیگری بر این که «زندگی، ارزش جنگیدن دارد.» ...