به گزارش همشهری آنلاین به نقل از گاردین، پائولو کوئیلو  می‌گوید کوبی برایانت از طرفداران کتاب «کیمیاگر» بود و او با همراهی برایانت داشت یک کتاب کودکان می‌نوشت.

کوئیلو گفت پس از سقوط بالگرد حامل برایانت، قهرمان افسانه‌ای بسکتبال آمریکا که باعث مرگ او، دخترش و هفت نفر دیگر شد، پیش‌نویسی را که آن دو رویش کار کرده بودند، پاک کرده است.

کوئیلو در حساب اینستاگرامش نوشت: «کوبی برایانت عزیز، تو فقط یک بازیکن بزرگ نبودی. من در مصاحبت با تو چیزهای بسیاری آموختم. من این پیش‌نویس را پاک خواهم کرد، دیگر دلیلی برای نوشتن این کتاب نمانده است.»

کوئیلو به آسوشیتدپرس گفت برایانت، پنج بار قهرمان لیگ بسکتبال حرفه‌ای آمریکا و دو بار برنده مدال طلای المپیک، از او خواسته بود این کتاب درباره کودکان محرومی باشد که از راه ورزش بر ناملایمات زندگی‌شان غلبه می‌کنند. برایانت از طریق گرانیتی استودیوز، شرکت چندرسانه‌ای‌ای با گروهی از نویسندگان برای انتشار رشته‌ای کتاب‌های کودکان با موضوع جادو و ورزش کار می‌کرد.

کوئیلو گفت که برایانت «همواره دلبسته انتشار کتابی بود که سرمشق مثبتی برای کودکان به خصوص کودکان خانواده‌های فقیرتر باشد.»

کوئیلو افزود شاید روزی «درباره چیزهایی که از کوبی یاد گرفتم و اینکه او چه شخص یگانه‌ای بود، بنویسم»، اما نوشتن کتاب کودکان دیگر معنایی ندارد.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...