کعبه آن سنگ نشانی است که ره گم نشود. همه‌ی فلسفه‌ی حج همین است! حج نشانه است. می‌گوید ببین! "راه" چیزی است شبیه این!

کعبه مثال است. مثال‌ها حرف‌های پیچیده را ساده می‌کنند. هر کس اصل حرف را نمی‌فهمد؛ ذوق می‌کند که نمونه را فهمیده. هر کس هم که عشق دارد بفهمد، مثال، گیر و گورهای ذهنش را باز می‌کند. کعبه مثال عرش است.1
حقیقت حج همانی است که در دل پاکان اتفاق می‌افتد و همه‌ی این مناسک تو، فقط نمایش آن است.

خدایا!
اگر دور زدن دور این خانه، دور این مثال، این قدر کیف دارد؛ چه حالی دارند آنها که دور خودت می‌گردند؟
اگر نمایش این حقیقت، این همه خوب است؛ خودش چه لذتی دارد؟
چه خوب که گذاشتی ما ادایش را در بیاوریم و ذوق کنیم. و گرنه خبر نمی‌شدیم دوست و رفیق‌هایت چه عالمی دارند. فکر می‌کردیم لذت، همان خوشی‌های کوچکی است که ما داریم.

«گنجهای هر چیز دست ماست و ما اندازه‌ی معلومی از گنج را برای شما پائین می‌فرستیم.»2
این آیه قرآن را شنیده بودی؟ همه‌ی عشق و لذتی که دور این خانه بردی فقط چند قطره از گنج بود. کی بشود دلت بزرگتر شود تا برایت چند قطره بیشتر تجویز کنند؟

بگذار همین که می‌دانی این فقط نمایش بود و تو را از این نقش بیرون می‌آورند، دلت را بسوزاند. بعد دور آخر طواف به جای هر حاجت کوچک دیگری مدام بگو: « توی دنیای واقعی هم مرا در این مدار نگهدار، نگهدار، نگهدار».

...................................
1. وسایل الشیعه ج9
2. سوره حجر

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...