• 03 اسفند 1401

    مروری-بر-خشم-شهری-شورش-طردشدگان-مسعود-یوسفی

    نمونه‌هایی از خشم شهری در ایالات‌متحده، بریتانیا، فرانسه، سوئد، یونان و ترکیه... به رسمیت نشناختن ارزش برابر شهروندان منجر به پدیده «طردشدگی» می‌شود... «جرقه» در تمام این کشورها به دست پلیس زده شده... تاخیر طولانی در روند تحقیقات، سوءگیری هیات منصفه و تمایل به تبرئه پلیس... قربانی مجموعه‌ای از شرایط ساختاری یا سیاسی که امکان فرصت‌ برابر را از آنان سلب کرده... «طبقه واقعا محروم» یا «طبقه فرودست شهری» که به هیچ نوع اعتراض یا درخواست کمک دیگری که احتمالا به نتایج مثبت منجر شود، دسترسی ندارند ...

  • 01 اسفند 1401

    خشمآبه-غیزانیه-در-گفتوگو-با-محسن-باقری

    جالب اینکه ما با داشتن دو بَحر، بحران آب داریم... مشاهده‌گر درد‌ها و آلام و رنج‌ها و حالا دیگر «غیظِ» مردم «غیز»آنیه شدم... وزارت فَخیمه فرهنگ و بیشتر ارشاد، به اسم «غیظانیه» مجوز نداد... شرکت نفت و جهاد سازندگی‌اش لاین‌های اختصاصی لوله‌های آب دارند که حتی خیلی‌شان از روبه‌روی خانه‌های بی‌آب عبور می‌کنند... تصمیم دولت‌ها! این است که مردم اصلا در آن ناحیه سراسر نفت‌خیز زندگی نکنند، اصلا آنجا نباشند... مردم بازی خوردند... خشمِ متراکم در جامعه کار خودش را می‌کند ...

  • 25 بهمن 1401

    درباره-چه-شد-داستان-افول-اجتماع-در-ایران-احمد-غلامی

    کاهش اعتماد مردم به حکومت بیشتر به‌واسطه انسداد فزاینده نهادهای سیاسی و سیاست‌های طرد اجتماعی و البته ناکارآمدی شدید دستگاه دولتی روی داده است... احساس تبعیض یکی از منابع مهم خشم است. مردم از تبعیض گسترده عصبانی‌اند. یکی از نشانه‌های کاهش سرمایه اجتماعی این است که احساس تعلق مردم به نهادها و سازمان‌ها کاهش می‌یابد... هرگز چنین تهرانی ندیده بودم؛ همه با هم رفیق شده بودند... شرط شکل‌گیری گفت‌وگو با قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی وجود قدرت اجتماعی است ...

  • 08 بهمن 1401

    جنبش-اصلاح-نظام-آموزشی-و-شهامت-تدریس-محمد-داوری

    بحث توسعه در ایران گره خورده است با مدرسه و دانشگاه و چالش آن با مکتب و حوزه... اصلاحات در آموزش با تحقیر معلم محقق نمی‌شود... اقتدار از زندگی درونی معلم بر می‌خیزد... در فرهنگی که ترس را نفس می‌کشیم تشخیص ترسناک بودن نظام آموزشی دشوار است. فقط بیایید تصور کنیم راه دیگری برای تدریس و تحصیل وجود دارد... حقیقت حاصل فرآیندی پیچیده از تعاملات دو طرفه است و کلاس درس باید به اجتماعی غنی با وابستگی متقابل تبدیل شود... نمره باید بر یادگیری بیش از قضاوت و بر همکاری بیش از رقابت تاکید داشته باشد ...

  • 05 دی 1401

    مروری-بر-مسئله-مدرسه-محمد-داوری

    مدرسه‌های ما به جای آنکه به جامعه جدیدی که در حال پیداش است چشم داشته باشند به یک سیستم در حال مرگ واپس می‌نگرند... مدارسی که از 1267 تا 1304 تاسیس و توسعه یافتند عمدتا ماهیت مدنی داشتند و به صورت سازمان مردم‌نهاد عمل می‌کردند... بسیاری از بزرگان فرهنگ و ادب و سیاستمداران بزرگ ایران، معلم بودند... دانش‌آموزان به این دلیل از مدرسه فراری هستند که سوژه اصلی نیستند... بوذرجمهر وزیر ساسانی می‌نویسد: که یک انسان باید یک‌سوم روز و شبش را به پرسیدن پرسش‌های خردمندانه اختصاص دهد ...

  • 30 آذر 1401

    نگاهی-به-اعتراضات-آب-مظاهرات-سلمیه-محسن-آزموده

    برای کار علمی باید خشمگین بود و برای فروکش کردن خشم باید کار علمی کرد... مردم ضمن تعطیل کردن مغازه‌ها و بازار مقابل فرمانداری شهر تجمع کردند و انحراف آب کارزون به بهمن شیر را محکوم کردند. در این تجمع امام جمعه خرمشهر نیز حضور داشت... وضعیت نامطلوب هورها و اثرات آن بر زندگی و معیشت افراد محلی از اصلی‌ترین محرک‌های شروع اعتراضات جدید بود... اجرای طرح‌های مغایر با طبیعت استان و صدمه زدن به اکوسیستم و محیط‌زیست استان... تخلیه آبخوان‌ها، کم بودن راندمان آبیاری به خصوص در سیستم‌های آبیاری سطحی ...

Loading
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
میزان امتیاز یک حکمران به میزان پیاده‌سازی 8 مورد است: نظم‌وثبات، امنیت، رفاه، عدالت، برابری، آزادی، برادری و صلح با دیگر نظام‌های سیاسی... برابری کار یک انسان نیست. برابری یک حالت یا رویداد در جامعه است... نابرابری ضبط و مهار سیاسی و اقتصادی ما فقرا را به دست ثروتمندان می‌سپرد... رجال سیاسی نسبت به همه گروه‌ها و افراد دغدغه برابر ندارند و دغدغه نابرابر باعث نابرابری می‌شود... دغدغه عادلانه بودن جامعه مهمترین دغدغه... وقتی جامعه‌ با خوشی، عدالت، برابری و آزادی نسبتی نداشت؛ حال ما بد می‌شود ...
شاید پاسخ پرسش همیشگی «چرا انقلاب شد؟» را بتوان جست... گردباد انقلاب سفید که قرار بود تمام بنیان‌های اجتماعی ایران را بر مدار شاه جوان تنظیم کند، عملا او را در غبار خود گم کرد... در سال ۵۲ نزدیک به ۳۸ درصد هزینه‌های کشور مربوط به دهک بالای جمعیت می‌شود درحالی که هزینه‌ی دهک پایین جامعه تنها ۳/۱ درصد از بودجه‌ی کشور بوده است... تلاش حزب رستاخیز برای همگام کردن بازاریان با خود که از دیرباز روابط حسنه‌ای با روحانیت داشتند، بازار را تبدیل به توده‌ای از خشم کرد که به مرور بزرگ‌تر شد ...
بررسی انواع عاملیت‌های عاملان اجتماعی در ایران 200سال اخیر... در این کشور به دلیل ضعف ساختارها، عاملیت فردی و گروهی اهمیت اساسی دارد... کنش‌گر مرزی نه از جنس قهرمانان اسطوره‌ای در هاله‌ای حماسی بود و نه از نوع ظالمان و ضد قهرمان‌ها... فردوسی مکان زبان را برای جامعه ایران حفظ کرد با کنشگری مرزی... ما بیشتر دانشمند داشتیم تا نهادهای پابرجای دانش... کنش‌گری مرزی مطمئنا نظریه سیاسی محافظه‌کاری نیست و از قضا نظریه اجتماعیِ تغییر است... طبق تاریخ فقدان، ایران به پایان می‌رسد اما با تاریخ جبران می‌توان ...
واژه‌ی «حکَم» در قرآن حتی یک بار هم در مفهوم سیاسی حکومت و مشتقات آن به کار نرفته و فقط به معنای قضا و داوری بین مردم در زمان وقوع نزاع و اختلاف آمده است... طرح بازگشت به نظام خلافت به عنوان یک وظیفه‌ی شرعی پذیرفتنی نیست... هیچ مسئولیتی بدون آزادی وجود ندارد و هیچ آزادی‌ای بدون مسئولیت نیست... حکومت به عنوان رکن اساسی جامعه با عدم پای‌بندی به امانت‌داری بزرگترین عامل سقوط خود را بنیان می‌نهد ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...