بر دو تحول مهم تأکید دارد... خیزش و افول پروژه نومحافظهکارانهی قرن جدید آمریکایی؛ دوم، ظهور چین به عنوان پیشگام رنسانس اقتصادی شرق آسیا... پیش بینی کرد که بین غرب و شرق یا به عبارت دیگر بین غرب و سرزمینهای تحت تصرفش توازن قدرت به وجود میآید، به قسمی که نابرابری را اندکی عقب براند... موفقیت اصلاحات چین به دلیل اتخاذ سیاست شوک درمانی نیست، بلکه این کشور ثبات اجتماعی را در اولویت قرار داد و دو هدف ایجاد شغل و بازساخت اقتصادی را توأمان دنبال کرد
...
دوری نظامیان از اقتصاد و سیاست شرط اول توسعه... تمکین مقامات به قانون... شرط سوم، شکل گیری نهادها و سازمانهای بلندمدت است... در سال ۵۵ شاه تصمیم گرفت ایران را ده ساله به ژاپن برساند؛ سند چشمانداز ۲۰ ساله هم میخواست ما را ۲۰ ساله به ژاپن اسلامی تبدیل کند... اگر برای سی سال به غرب تضمین بدهیم که غنیسازی نخواهیم کرد مثل این است که به غرب تضمین بدهیم: کارخانه سایپا برای سی سال پراید تولید نخواهد کرد... ادامه مناقشه اتمی بازی در میدان غربیهاست
...
شهری با حداقل فضاهای عمومی... مسیر این توسعه چیزی غیر از رفاه مردم است... پول و کسب سود بیشتر مبنای مناسبات است... به کانون پولشویی در خاورمیانه بدل شده و همزمان نقش پناهگاهی امن را برای مهمترین گانگسترها و تروریستهای منطقه بازی کرد... در این ترکیب دموکراسی محلی از اعراب ندارد و با تبدیل شدن شهروندان به مشتری و تقلیل آزادی به آزادی مصرف... به شهری نابرابرتر، آلودهتر و زشتتر بدل شده است
...
موسیقی زنگدار و پرسروصدا و آشفته و مقطعِ «انسانِ طبیعت/ انسانِ تاریخ» را بر زمینهی سکوت در بیابان/ تمنا به گوش میرسانند... دستگاه مستبدانهی خشن با تقسیمکردن سرزمین، برخلاف انتظار، مردم را از سرزمین محروم میکند و چرخهی وام تمامناشدنی را آغاز میکند و اودیپ را ممکن میسازد... پس از نقد «خانوادهی مقدس» و پنج مغالطهی روانکاوی، مبادرت به تبارشناسی همزمان اودیپ و دولت لازم میآید
...
برخی دولتها غارتگر هستند؛ یعنی رهبرانشان غیر از غارت منابع کشور دستاوردی برای ملتشان ندارند، هیچ ارادهای هم برای توسعه ندارند... دولتهای توسعهگرا به دو نوع دموکراتیک و اقتدارگرا تقسیم میشوند... توسعه را بهعنوان هدف کانونی خود در نظر میگیرد و کلیه اهداف دیگر را به نفع توسعه به حاشیه میراند؛ یعنی اهدافی مثل عدالت یا مثلاً دموکراسی و آزادیهای مدنی... دیوانسالاریهای کارآمد، شایستهسالار، فنی، به دور از حاشیههای سیاسی... بستر بینالمللی مناسب
...
جزئیات حیرتانگیزی از قدرت و نفوذ دستهای پشت پردهی مافیای واردات دارو... فراز و فرودهایی آشنا و اتفاقاتی پرشتاب از زندگی شغلی «یک زن ایرانی»... یک تجربهی زیسته از فرآیند بیستسالهی ساخت و فروش یک داروی بیوتکنولوژیک... از داروخانهای در جنوب تهران تا داروسازی در بروجرد لرستان. از نسخهپیچی تا اعزام به هاوانا برای انتقال فناوری تولید واکسن هپاتیت... نماییست نزدیک از وضعیت صنعت در ایران امروز
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
آثاری از این دست فقط ما را عالمتر یا محققتر نمیکنند، بلکه حال ما را خوشتر و خوبتر میکنند... میگوید مفاهیم اخلاقی 8 تاست... ما نخست قهرمانان اخلاقی و قدیسان اخلاقی و فرزانگان اخلاقی (به صورت خلاصه اسوههای اخلاقی) را تشخیص میدهیم، سپس میگوییم هر چه در اینها هست، از نظر اخلاقی خوب یا درست یا فضیلت است... اما ما نمیتوانیم به احساسات و عواطف صرف تکیه کنیم... ممکن است کسی از یک جنبه الگو باشد و از جنبههای دیگر خیر... پس ما معیاری مستقل از وجود الگوها یا اسوهها داریم!
...
شناخت ما از خودمان را معطوف به نوشتههای غیرایرانی کردند... سرنوشت تاسیس پارلمان در ایران با مشاهدات سفرنامهنویسان گره خورده... مفهوم و کارکرد پارلمان در اواخر دوره ناصری... مردم بیشتر پیرو و تابع بودند، یعنی متابعت و اطاعت از دالِّ سیاسی مرکز قدرت، امری پذیرفته شده تلقی میشده ... مشورت برای نخبگان ایرانی اغلب جنبه تاسیسی نداشته و تنها برای تایید، همفکری و یاریدهندگی به شاه مورد استفاده قرار میگرفته... گفتوگو و تعاملی بین روشنفکران ملیگرا و روحانیون مشروطهخواه
...
با خنده به دنیا آمده است... به او لقب سفیر شادی، خنده و گشادهرویی میدهند... از لرزش بال حشرهای تا آه زنی در حسرت عشق را میتواند بشناسد و تحلیل کند... شخصیتی که او بهعنوان معجزهگر در روابط انسانی معرفی میکند و قدرتاش را در برقراری و درک ارتباط با آدمها و سایر موجودات بهتفصیل نشان میدهد، در زندگی شخصی خود عاجز از رسیدن به تفاهم است
...
سرچشمههای ایراندوستی متعدد هستند... رفتار دوربین شعیبی در مکان مقدسی مثل حرم، رفتاری سکولاریستی است... جامعه ما اما جامعه بیماری است و این بیماری عمدتا محصول نگاه سیاسی است. به این معنا که اگر گرایشهای دینی داری حتما دولتی و حکومتی هستی و اگر میخواهی روشنفکر باشی باید از دین فاصله بگیری... در تاریخ معاصر همین روسها که الان همه تکریمشان میکنند و نباید از گل نازکتر به آنها گفت، گنبد امام رضا (ع) را به توپ بستند اما حرم امن ماند
...
با بهرهگیری از تکنیک کاتآپ و تکهتکه کردن روایت، متنهایی بهظاهر بریده و بیربط را نوشته است، تکههایی که در نهایت همچون پازلی نامرئی خواننده را در برابر قدرت خود مبهوت میکند... با ژستی خیرخواهانه و گفتاری مبتنی بر علم از هیچ جنایتی دریغ نمیکند... مواد مخدر به نوعی تسلط و کنترل سیستم بدن ِفرد معتاد را در دست میگیرد؛ درست مانند نظام کنترلی که شهروندان بدون آن احساس میکنند ناخوشاند، شهروندانی محتاج سرکوب امیالشان... تبعیدگاهی پهناور است که در یک کلمه خلاصه میشود: مصونیت
...