فرمانده ارتباطات تزار است... افسر سابق گارد امپراتور که خلع درجه شده و در صدد انتقامجویی است، قبایل تاتار شورش کرده و پادگان ایرکوتسک را در معرض تهدید قرار دادهاند... به چنگ ایوان میافتد و چشمهایش را میل میکشند تا کور کنند ولی او خوشبختانه بینایی خود را حفظ میکند
...
آرنه ساکنوسم، کیمیاگر ایسلندی قرن شانزدهم، شرح میدهد که چگونه از طریق یکی از دهانههای کوه آتشفشان خاموش اسنِفِلس در ایسلند تا مرکز کره زمین پیش رفته است. پروفسور لیدنبروک، بیآنکه لحظهای را هدر دهد گروهی را برای سفر اکتشافی آماده میسازد...نبرد مرگ و زندگی میان دو دایناسور؛ برخاستن توفان و غرق شدن کلک آنها؛ کشف سنگواره انسان دوره چهارم زمین شناسی...
...
فوگ با رفقای خود در باشگاه شرط میبندد که دو دنیا را در 80 روز بپیماید و به همراهی خدمتکار وفادارش به نام ژان، معروف به پاسپارتو، عازم سفر میشود. اما مظنون به سرقت از یکی از بانکهای انگلیس است... زن جوانی به نام اود را، که بیوه مهاراجه وفاتیافتهای است و طبق سنت هندوان باید زنده در آتش سوخته شود، از مرگ نجات میدهد...
...
در زمان جنگهای داخلی امریکا چند مرد که به دست جنوبیها اسیر شدهاند بالونی به دست میآورند، سوار آن میشوند و فرار میکنند. در بالای اقیانوس، بالون گرفتار گردبار دریایی میشود و سرنشینان آن ناچار در جزیرهای غیر مسکون فرود میآیند. مهندس اسمیت، ژدئون اسپیلت، ناب سیاهپوست، پنکروف ملوان و هاربرت نوجوان... جزیره ذخایر سرشار و غیرمنتظری دارد که تدریجاً در دسترس آنها قرار میگیرد و آنها خیلی زود یقین میکنند که نیروی مرموزی کمکشان میکند.
...
دانشمند طبیعیدان فرانسوی، و نوکر او، کونس، جزو این گروهند. کشتی برای شکار آن حیوان دریایی حرکت میکند. هنگامی که موفق به مشاهده آن نهنگ میشوند، موج عظیمی برمیخیزد و کشتی را تقریباً به تمامی زیر آب فرو میکشد و آروناکس و کونسی و ند لند، نیزهافکن کشتی، را بر پشت نهنگ پرتاب میکند... زیردریایی عظیمی به نام تاتیلوس است.
...
باشگاه توپچیهای بالتیمور، تصمیم میگیرد که به وسیله یک گلوله بزرگ آلومینیومی که از یک توپ عظیم به طول 900 پا پرتاب شود با کره ماه ارتباط برقرار کند... میشل آردن فرانسوی، درخواست میکند که در درون این گلوله به ماه برود... برخورد غیره منتظره با یک سنگ آسمانی مسیر گلوله را منحرف میکند و گلوله مثل سیارهای دور ماه میچرخد
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
داستان خانواده ششنفره اورخانی... اورهان، فرزند محبوب پدر است چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه شبیه اوست... او نمیتواند عاشق شود و بچه داشته باشد. رابطه مادر با او زیاد خوب نیست و از لطف و محبت مادر بهرهای ندارد. بخش عمده عشق مادر، از کودکی وقف آیدین میشده، باقیمانده آن هم به آیدا (تنها دختر) و یوسف (بزرگترین برادر) میرسیده است. اورهان به ظاهرِ آیدین و اینکه دخترها از او خوششان میآید هم غبطه میخورد، بنابراین سعی میکند از قدرت پدر استفاده کند تا ند
...
پس از ۲۰ سال به موطنشان بر میگردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس میکنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفتههایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسشهایی هستند
...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بیخرده شیشه و «نایس». دقیقهبهدقیقه میشود مچش را گرفت که تو بهعنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمونوخطا پیدا میکند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یکبار و برای همیشه
...
همه انسانها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپارهای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها باارادهترینها به آنچه روباه میداند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد»... عظمت خارپشت در این است که محدودیتها را نمیپذیرد و به واقعیت تن نمیدهد
...
در کشورهای دموکراتیک دولتها بهطور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثباتبخش حمایت میکنند، در صورتی که رژیمهای خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایههای حکومت خود میدانند... نظامهای اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده میکنند... آنها نه دموکراسی را برقرار میکنند و نه بهطور منظم به سرکوب آشکار متوسل میشوند، بلکه با برگزاری انتخابات دورهای، سعی میکنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند
...