مشکلات موجود در صدور مجوز پیش از چاپ را کاهش می‌دهم.

رئیس جدید اداره ممیزی کتاب وزارت ارشاد گفت، سعی خواهد کرد در دوره مدیریتش، مشکلات موجود در صدور مجوز پیش از چاپ کتاب را کم کند، اما نویسندگان هم باید ارزش‌های جامعه را رعایت کنند. 
   

امیرحسین فردی در گفت ‌وگو با فارس، با اشاره به این که «به ایجاد تعادل میان اداره کتاب وزارت ارشاد و نویسندگان در اعطای مجوز پیش از چاپ می‌اندیشم»، افزود: قوانین ناظر بر کتاب را شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسانده است، بنابراین باید همان‌ها عملی شود، اما سعی خواهم کرد که مشکلات را حل کنم.

وی درباره دلیل پذیرش مسئولیت اداره ممیزی کتاب، اظهار داشت: من معمولا سخت‌ترین کارها را انتخاب می‌کنم. البته برای این که سر و سامانی به این وضعیت بدهم، این کار را قبول کردم. نگران وجهه خود و این جور چیزها هم نبودم، به نظر من نقاط ضعفی در این بخش وجود دارد که امیدوارم همه با هم بتوانیم حلش کنیم.

فردی در ادامه و در پاسخ به این سؤال که چه مشکلاتی را در انجام این کار دیده‌اید که قصد اصلاح آنها را دارید، گفت: باید هر دو طرف رعایت بکنند. نویسندگان باید ببینند در چه جامعه‌ای زندگی می‌کنند و ارزش‌های جامعه را بشناسند، البته کارشناسان ارشاد هم می‌بایست کمی رعایت کنند و سخت‌گیری بی مورد نکنند تا تعادل و توازن رعایت شود.
 

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...