مشکلات موجود در صدور مجوز پیش از چاپ را کاهش می‌دهم.

رئیس جدید اداره ممیزی کتاب وزارت ارشاد گفت، سعی خواهد کرد در دوره مدیریتش، مشکلات موجود در صدور مجوز پیش از چاپ کتاب را کم کند، اما نویسندگان هم باید ارزش‌های جامعه را رعایت کنند. 
   

امیرحسین فردی در گفت ‌وگو با فارس، با اشاره به این که «به ایجاد تعادل میان اداره کتاب وزارت ارشاد و نویسندگان در اعطای مجوز پیش از چاپ می‌اندیشم»، افزود: قوانین ناظر بر کتاب را شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسانده است، بنابراین باید همان‌ها عملی شود، اما سعی خواهم کرد که مشکلات را حل کنم.

وی درباره دلیل پذیرش مسئولیت اداره ممیزی کتاب، اظهار داشت: من معمولا سخت‌ترین کارها را انتخاب می‌کنم. البته برای این که سر و سامانی به این وضعیت بدهم، این کار را قبول کردم. نگران وجهه خود و این جور چیزها هم نبودم، به نظر من نقاط ضعفی در این بخش وجود دارد که امیدوارم همه با هم بتوانیم حلش کنیم.

فردی در ادامه و در پاسخ به این سؤال که چه مشکلاتی را در انجام این کار دیده‌اید که قصد اصلاح آنها را دارید، گفت: باید هر دو طرف رعایت بکنند. نویسندگان باید ببینند در چه جامعه‌ای زندگی می‌کنند و ارزش‌های جامعه را بشناسند، البته کارشناسان ارشاد هم می‌بایست کمی رعایت کنند و سخت‌گیری بی مورد نکنند تا تعادل و توازن رعایت شود.
 

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...