به مناسبت یکصد و دوازدهمین سالگرد تولد «لویی فردینان سلین»، مجله بخارا ویژه نامه‌‏ای را در بررسی و شناخت این نویسنده مهم قرن گذشته تدارک دیده است. در تنظیم، تدوین و ترجمه ویژه نامه «سلین»، مترجمان از زبان‌‏های فرانسوی‌‏، انگلیسی و آلمانی مقالاتی را ترجمه کرده‌اند و اولین مجموعه مستقل را درباره این نویسنده پیچیده و دشوارنویس فرانسوی هدیه کرده‌اند.

ویژه نامه بخاراه بخش‌‏های متعددی را به جنبه‌‏های گوناگون زندگی و آثار "سلین" اختصاص داده و سرمقاله این شماره به قلم «مهدی سحابی» با عنوان «ای کاش سلین ایرانی بود‌»، آغازگر این ویژه‌‏نامه است.
در این شماره، زندگی‌‏نامه تفصیلی "سیلن" با ترجمه "فرزانه قوجلو"، نقد رمان‌‏های "سلین" بخصوص رمان "سفر به انتهای شب"، " مرگ قطعی " و دیگر نوشته‌های "هانری گدار "، "برنارد استپل"،" فیلیپ جیان"، "روبر پوله"، "آندره دروال"، "پی یر"، "ادمون روبر"،"اریک مازه گی شبیل"، "ژان لوئی بوری" و "ایزابل بلوندیو" با ترجمه "رضا سید حسینی"،" مهوش قدیمی"، "جمشید ارجمند"، "مهشید نونهالی"، "خجسته کیهان‌‏"، "امید روحانی" ، "یلدا نیکتافر" ،" رویا رزاقی" و "زهره میرشریف" آمده است.

چهار گفت‌وگوی مفصل و خواندنی با «سلین» که یکی از آنها به تازگی در فرانسه منتشر شده و آن گفت‌وگوی «سلین» با رادیو سوئیس است.

درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...